منبع: | دنیای اقتصاد | تاریخ انتشار: | 1389-11-24 |
نویسنده: | ایی ون | مترجم: | جعفر خیرخواهان |
چکیده: | |||
اقتصاددانان همواره در خصوص هزینههای واقعی تورم گیج شدهاند. دیتلا، مکولاچ و آزولد (2001) یک نظرسنجی بینکشوری ارائه دادند که رابطه معکوس خوشحالی یا رضایت از زندگی مردم با نرخ تورم در این کشورها را مستند میساخت |
|||
چرا مردم از تورم بدشان میآید؟
با این حال نظریه متعارف اقتصادی پیشبینی میکند که هزینههای تورم اندک است. استدلالی که آورده میشود این است که میتوان درآمد اسمی را با توجه به تورم پیشبینی شده تنظیم و تعدیل کرد، به طوری که وضعیت رفاهی مردم تقریبا به همان اندازه حالت بدون تورم برسد به استثنای هزینه فرصت نگهداشتن نقدینگی که بهره به آن تعلق نمیگیرد؛ بنابراین اقتصاددانان عموما هزینه تورم را به صورت مساحت زیر تابع تقاضای پول اندازهگیری میکنند که زیان اجتماعی نگهداشتن پول نقد به جای داراییهای بهرهدار است. با چنین معیاری اگر بخواهیم هزینه تورم را حساب کنیم رقم اندکی خواهد شد: زمانی که نرخ تورم سالانه 10 درصد باشد این هزینه کمتر از 1 درصد مصرف میشود. نتیجه به دست آمده کاملا مستحکم بوده و در هر دو حالت دادههای کلی یا سطح خانوار که برای تخمین تابع تقاضای پول استفاده میشود معتبر است (برای نمونه نگاه کنید به آتاناسیو، گوئیسو و یاپلی 2002). اگر مردم عادی این هزینه تورم را در ذهن خود داشته باشند پس نباید اهمیت چندانی به تورمهای ملایم بدهند. با این حال شیلر (2007) تشخیص داد کلمه «تورم» رایجترین اصطلاح اقتصادی در بین عامه مردم بوده و حتی بسیار متداولتر از کلمه «بیکاری» است. منبع: نشریه روندهای پولی، فدرال رزرو سنت لوئیس |