نتایج نظرسنجی جهانی «مک کینزی»
بازاندیشی شرکتهای بزرگ دنیا در مواجهه با مسائل اجتماعی
گزارش پیشرو، بخشی از نتایج نظرسنجی بینالمللی این موسسه در زمینه برنامههای نوعدوستانه شرکتهای بزرگ جهان را منعکس میکند؛ گزارشی که با تمرکز ویژه بر برنامههای مرتبط با توانمندسازی زنان تهیه شده است.
نتایج این نظرسنجی نشان میدهد بسیاری از شرکتهایی که خود را متعهد به اجرای برنامههایی با هدف مشارکت در حل مسائل اجتماعی در جوامع در حال توسعه میدانند، در جستوجوی استراتژیهایی هستند که با بهکارگیری آنها هم تاثیر اجتماعی برنامههای مذکور و هم منافع اقتصادی بلندمدت خود را افزایش دهند؛ منافع اقتصادی حاصل از افزایش سطح توسعه و در نتیجه قدرت خرید جوامع در حال توسعه، افزایش اعتبار شرکت در نزد مشتریان بالفعل و بالقوه، و سرانجام افزایش خوشنامی شرکت که میتواند در بلندمدت روی ارزش سهام شرکت تاثیر مثبت داشته و انگیزه متخصصان برای همکاری با شرکت مورد نظر را نیز افزایش دهد.
نتایج بهدست آمده از نظرسنجی اخیر مککینزی- که در آن 2245 مدیر ارشد شرکتهای سراسر جهان حضور داشتهاند- نشانمیدهد، مدیران بسیاری از شرکتهای بزرگ معتقدند رشد اقتصادی جوامع درحال توسعه در موفقیت استراتژیهای کسبوکار آنها اهمیت دارد و بیش از دو سوم این شرکتها، درگیر برنامههای متعددی از کمک به آموزش جامعه گرفته تا توسعه بخش خصوصی یا پیشرفتهای تکنولوژیک در این گونه جوامع شدهاند تا بتوانند از این طریق بر رشد اقتصادی این کشورها تاثیر مثبت بگذارند.
در عین حال این نظرسنجی نشان میدهد بسیاری از این برنامهها آنطور که باید، اثربخش نیستند. برای مثال بهرغم اینکه نتایج تحقیقات مختلفی که توسط بانک جهانی، سازمان ملل و نیز نهادهای دانشگاهی انجام شده اثبات میکند تمرکز بر حل مسائل زنان هم موجب تحقق اهداف برنامههای اجتماعی شرکتها شده و هم میتواند اهداف عام توسعه جوامع در حال توسعه را محقق سازد، اما تنها 19 درصد از شرکتهای پاسخ دهنده در این نظرسنجی اعلام کردهاند که برنامههای توسعه اجرا شده توسط آنها بر رفع مشکلات زنان تمرکز کرده است.
بهعنوان مثال هر یک سال آموزش متوسطه بیشتر، دستمزد زنان را بین 10 تا 20 درصد افزایش خواهد داد که این رقم 5 تا 15 درصد بیشتر از افزایش درآمدی است که برای مردان درهمین شرایط ایجاد میشود.(1)
علاوه بر این، زنانی که خود صاحب درآمد هستند بهتر میتوانند به توسعه اقتصادی شتاب دهند؛ چراکه پژوهشهای مختلف اقتصادی نشان میدهد که زنان در مقایسه با مردان، سهم بیشتری از درآمدشان را برای سلامت و نیز تحصیل فرزندان اختصاص میدهند.(2)
برنامههای شرکتها برای بهبود وضعیت زنان در جوامع در حال توسعه
در این نظرسنجی از مدیران ارشد شرکتهایی در سراسر جهان پرسیده شد آیا شرکتهای آنها در جوامع با بازارهای درحالتوسعه فعالیت دارند و اگر جواب مثبت است آیا آنها برای برطرف شدن مشکلات اجتماعی این جوامع و نیز توسعه اقتصادی این مناطق برنامههایی دارند و آیا هیچیک از برنامههای آنها متمرکز بر حل مسائل زنان هست یا خیر. همچنین در این نظرسنجی از آنها سوال شده بود که آیا این تمرکز بر مسائل زنان، بر سوددهی فعالیتهای اقتصادی این شرکتها در جوامع مورد نظر نیز تاثیر داشته است یا خیر. از شرکتهایی که برنامهای خاص زنان نداشتهاند هم پرسیده شد که چه عاملی مانع توجه به زنان در برنامههای آنها شدهاست.
جالب اینکه اکثر پاسخدهندگانی که در برنامههای اجتماعی خود بر زنان تمرکز داشتهاند معتقدند که این اقدام آنها باعث افزایش سودآوری فعالیتهای اقتصادی آنان شده یا بهزودی چنین تاثیری را بر جای خواهد گذاشت. این موضوع با توجه به دشواریهای موجود در ارزیابی مالی و کمی منافع ناشی از سرمایهگذاریهای اجتماعی، شگفتانگیز به نظر میرسد. اینکه پاسخدهندگان توانستهاند به این صراحت سودآوری را مشاهده کنند احتمالا ناشی از مقایسه نتایج برنامههای اجتماعی خاص زنان با نتایج دیگر برنامهها (بهویژه برنامههای آموزشی) و نیز واکنش مخاطبان این برنامهها (شامل کارکنان فعلی و آتی و نیز مشتریان بالفعل و بالقوه محصولات شرکت) است.
شرکتها چگونه میتوانند توسعه جوامع محلی راپشتیبانی کنند؟
سه چهارم از شرکتکنندگان در این نظرسنجی بیان کردهاند در بازارهای درحال توسعه(3) فعالیت میکنند که اغلب این فعالیتها از طریق فروش و ایجاد دفتر نمایندگی در آن کشورها بوده است. اکثر آنها اذعان داشتهاند که رشد اقتصادی این کشورهای در حال توسعه، در موفقیت و بهبود سودآوری آنها در حال و آینده اهمیت خواهد داشت، بنابراین این شرکتها دلایل روشنی برای پشتیبانی از رشد اقتصادی کشورهای درحال توسعه دارند. برای درک اهمیت نقش این شرکتها در تقویت رشد اقتصادی کشورهای در حال توسعه باید در نظر داشت حتی طی بحران اقتصادی سال گذشته نیز بیشتر این شرکتها میزان برنامههای حمایتی خود در کشورهای درحال توسعه را کاهش نداده و حتی 38 درصد شرکتهای شرکتکننده در این نظرسنجی اینگونه فعالیتها را افزایش هم دادهاند.
پاسخدهندگان به توسعه آموزش، پیوستگی با تجارت و اقتصاد جهانی و نیز توسعه بخش خصوصی بهعنوان مهمترین پیشرانهای رشد اقتصادی در بازارهای درحال توسعه در 10 سال آینده اشاره کردهاند. این پیشرانها منطبق با سه محوری است که اغلب این شرکتها در قالب برنامههای دارای دغدغه اجتماعی خود در کشورهای در حال توسعه، در آنها سرمایهگذاری میکنند: توسعه آموزش، توسعه تکنولوژیک و تقویت بخش خصوصی (شکل 1).
تمرکز برنامههای اجتماعی شرکتها بر توانمندسازی زنان
تنها 19 درصد شرکتهایی که یک یا چند برنامه برای رفع مسائل اجتماعی کشورهای در حال توسعه اجرا کردهاند اعلام داشتهاند که حداقل یک برنامه متمرکز بر وضعیت زنان را اجرا کردهاند و هدف این برنامهها نیز یا بهصورت خاص ترویج برابری جنسیتی بوده یا توسعه وضعیت اقتصادی زنان را دنبال میکرده یا بر اهداف دیگری، اما با محوریت زنان به عنوان ذینفع تاکید داشتهاست. (شکل 2)
اشاره به این نکته لازم است که حل مسائل اجتماعی عمومی هر جامعه در حال توسعه - حتی اگر تمرکز آنها اختصاصا بر زنان نباشد- به ارتقای موقعیت اقتصادی زنان کمک چشمگیری میکند. با این وجود، مطالعات زیادی در 15 سال اخیر انجام شده که نشان میدهند برنامههایی که بهصورت خاص بر وضعیت زنان تمرکز میکنند، منافع بیشتری برای زنان و حتی کل جامعه به دنبال دارند. یافتهها نشان میدهد کشورهایی که در آنها برابری جنسیتی مثلا در زمینه آموزش وجود ندارد، رشد درآمد سرانه آنها (میانگین درآمد سالانه هر یک از شهروندان) بین 1/0 تا 3/0 درصد پایینتر از کشورهای دیگر خواهد بود. ضمن اینکه بهازای هر یک سال افزایش میانگین تحصیلات زنان بزرگسال، سرانه تولید ناخالص ملی حدود 700 دلار و سهم زنان در نیروی کار رسمی 7/0 درصد افزایش پیدا میکند.نتیجه اینکه مادران تحصیلکرده و شاغل، تاثیر مثبت بیشتری بر وضعیت نهایی سلامت وتحصیل فرزندان خود دارند تا پدرانی با همین ویژگیها.
از بین موارد مختلفی که شرکتها به عنوان دلیل خود برای کمک به بهبود وضعیت زنان اظهار کردهاند بیش از همه به همخوانی این تصمیم با فرهنگ و سنتهای رایج در شرکت اشاره شدهاست. در این شرکتها اغلب برنامههای حمایتی به طور اخص بر کارکنان فعلی و آتی شرکت تمرکز دارد که به معنای تمرکز بر زنان به طور اعم در جامعه است. سه چهارم پاسخدهندگان به نظرسنجی، این گونه اقدامات را به مثابه بخشی از برنامهها و سیاستهای شرکت در جذب، حفظ و ارتقای انگیزهها و بهرهوری کارکنان زن خود تلقی میکنند.
سرمایهگذاری شرکتها در برنامههای اجتماعی:
چشمپوشیاز سود بیشتر؟
از بین پاسخدهندگانی که شرکتهایشان درموضوعات مربوط به توانمندسازی زنان فعالیت میکنند، 34درصد گفتهاند که این فعالیتها تاکنون برای شرکت سودآور بوده و 38درصد هم انتظار دارند که درآینده برای شرکت سودآوری داشته باشد که مهمترین نمونه آن ایجاد منبعی از نیروی انسانی ماهر در دسترس است (شکل 4).
با توجه به دشواریهای موجود برای محاسبه منافع مالی ناشی از فعالیتهای اجتماعی شرکتها، در نگاه اول چنین پاسخهای صریح و دقیقی عجیب به نظر میرسد. اما با در نظر گرفتن تحقیقاتی که در خصوص روشهای ارزیابی منافع ناشی از اجرای پروژههای توانمندسازی زنان انجام شده و نیز این واقعیت که اغلب این شرکتها برنامههای خود را بر آموزش و توسعه عمومی کارکنان فعلی و آتی خود متمرکز کردهاند این موضوع کمتر تعجببرانگیز خواهد شد. به ویژه اینکه مدیران شرکتهایی که برنامههای اجتماعی آنها به زنان ارتباطی ندارد هم اذعان کردهاند، با دیدن نتایج چنین برنامههایی که توسط شرکتهای دیگر اعلام شده ترغیب شدهاند برنامههایی برای حمایت از زنان تعریف کنند. (شکل 5)
پس چرا هنوز تعداد شرکتهایی که حمایتهای خود را بر زنان متمرکز میکنند، نسبتا کم است؟ یکی از دلایل این است که بیشتر شرکتها نمیدانند که این کار اثرگذاری اجتماعی آنها را چقدر افزایش میدهد. دو سوم پاسخدهندگان گفتهاند که از نتایج چنین تحقیقی اطلاعی ندارند یا نمیدانند که آیا مدیران شرکتهای آنها از چنین تحقیقی مطلع هستند یا نه. حتی بدتر، بیش از نیمی از پاسخدهندگان با وجود علاقهمندی به تعریف برنامههایی با اهداف اجتماعی و نوعدوستانه، هرگز به این فکر نکرده بودند که کمک به زنان میتواند یک اقدام اولویتدار و ممتاز بشردوستانه باشد.
آیا اجرای برنامههای اجتماعی موفق توسط شرکتها ارزش سهام آنها را افزایش میدهد؟
با اینکه شرکتها عموما از این موضوع آگاهند که حمایت مالی آنها برای رفع مشکلات اجتماعی میتواند مزیتهای جدی در حفظ و بهبود اعتبار شرکت داشته باشد- خصوصا با ایجاد روحیه و انگیزه بیشتر در میان کارکنان شرکت و نیز افزایش اعتبار شرکت در میان مشتریان بالقوه- اما این تاثیرات به راحتی قابل اندازهگیری نیستند و در زمان ارزیابی میزان تاثیر برنامههای اجتماعی به آنها توجه نمیشود. بهعنوان مثال در نظرسنجی دیگری که «مککینزی» در ژانویه سال 2009 انجام داد، اگرچه حدود 75درصد از مدیران ارشد مالی و خبرگان امور سرمایهگذاری معتقد بودند که اجرای برنامههای اجتماعی قوی، میتواند در بلندمدت ارزش سهام شرکت را بالا ببرد، اما تنها 37 درصد آنها موافق بودند که این تاثیر در کوتاهمدت هم اتفاق میافتد.
اکثر پاسخدهندگان گفتهاند ارزش سهام یک موسسه بستگی به خوشنامی و اعتبار فراگیر آن موسسه دارد، اما بسیاری از پاسخدهندگان از برقراری ارتباط میان روشهای تحلیل مالی و شیوه ارزیابی اثرات برنامههای اجتماعی، زیستمحیطی یا دولتی ناتوان بودند. در تشابه با یافتههای بهدست آمده در سال 2009، در حالیکه نزدیک به نیمی از پاسخدهندگان نظرسنجی اخیر گفتهاند که آنها چنین فعالیتهایی را در واکنش به فشارهای داخلی و خارجی گروههای ذینفع انجام میدهند تنها 35 درصد از پاسخدهندگان بیان کردهاند که چنانچه اجرای برنامههای توانمندسازی زنان برای شرکتشان ارزش آفرینی اقتصادی در پی داشته یا بر بهبود عملکرد شرکت تاثیرگذار باشد آنها نیز چنین برنامههایی را به اجرا خواهند گذاشت (شکل 6).
در مجموع نتایج این نظرسنجی میتواند چشماندازی از آینده ترسیم کند که براساس آن اولا انتظار میرود شرکتهایی که تاکنون برنامههایی در زمینه توانمندسازی زنان را اجرا نکردهاند، در آینده برنامههای متعددی را در این زمینه طراحی کنند؛ برنامههایی که هم برای جوامع در حال توسعه و هم برای خود شرکتها، موفقیت مناسبی را به همراه خواهد داشت. ثانیا به نظر میرسد که تعداد روزافزونی از شرکتهای بزرگ جهان، سرمایهگذاری در زمینه ارتقای سطح آموزش در جوامع در حال توسعه را بهعنوان روشی کلیدی برای حل مسائل اجتماعی میدانند و اگر به این نگرش علمی و منطقی عمل شود، منافع مضاعفی برای ارتقای وضعیت اقتصادی جوامع در حال توسعه از طریق تامین نیرویکار تواناتر ایجاد خواهد شد.
[email protected]*
پاورقی
1- George Psacharopoulos and Harry Anthony Patrinos, “ Returns to investment in education: A further update,”Education Economics, 2004,Volume 12, Number 2, pp. 111–34.
2- Phil Borges, Women Empowered: Inspiring Change in the Emerging World, New York: Rizzoli, 2007, p. 13.
3- در این مقاله منظور از بازارهای درحال توسعه، اقتصادهای جدید و نوظهور است که طبق تعریف بانکجهانی به کشورهایی با درآمد متوسط یا پایین گفته میشود که سرانه تولید ناخالص ملی، نرخ باسوادی و امید به زندگی (life expectancy) آنها از میانگین جهانی پایینتر است