منبع: | تجارت نیوز | تاریخ انتشار: | 1390-05-04 |
نویسنده: | محمد طاهری | مترجم: | |
چکیده: | |||
چرا پس از235 سال که از انتشار کتاب «ثروت ملل» میگذرد این کتاب هنوز زنده و پرآوازه است؟ چه چیز در اندیشه فیلسوف حواس پرت اسکاتلندی وجود دارد که دامنه اثرگذاری آن پس از گذشت این همه سال همچنان پابرجاست. |
|||
آدام اسمیت زنده است تا اقتصاد زنده است تولدت مبارک پدر در طول این همه سال،«ثروت ملل» و نظریههای آدام اسمیت در معتبرترین مراکز دانشگاهی، کم زیر تیغ منتقدان نرفته اما همچنان منطقی ومعقول به حیات خود ادامه میدهد.آدام اسمیت «ثروت ملل» را در9 مارس 1776در لندن رونمایی کرد و خیلیها این تاریخ را نه فقط روز تولد« ثروت ملل» که روز تولد علم اقتصاد میدانند.آدام اسمیت درکتاب معروف خود پس از تحقیق در مورد اندیشهها و تفکرات اقتصادی، دیدگاههای خود را در چارچوبی علمی و منطقی ارایه کرد و با این اقدام توانست اقتصاد را از زیر مجموعه فلسفه واخلاق بیرون کشد و به آن وجهی مستقل و ارزشمند ببخشد.امروز،(18تیرماه) دویست وهشتادوهشتیمن سالروز تولد آدام اسمیت،است.او "ثروت ملل" را235سال پیش نوشت ورونمایی کرد. در ایران با وجود اینکه آدام اسمیت را بنیان گذار علم اقتصاد نوین میدانند،شمار تحقیقها و پژوهشها در مورد او کم است. آدام اسمیت کیست؟ هیجانیترین اتفاق زندگی «آدام اسمیت» دزدیده شدن او توسط دستهای کولی بود که آن هم به فاصله چند ساعت٬با هوشیاری عمو وکمک همشهریهایش به پایان رسید. زندگی بنیانگذار علم اقتصاد دیگر هیچ فراز وفرودی نداشت. نه درس خواندن در آکسفورد٬نه سفربه فرانسه ونه حتی درس دادن در دانشگاه گلاسگو٬هیچ کدام نمیتوانستد درآدام اسمیت شوق ایجاد کنند. او هرگز ازدواج نکرد. عاشق هم نشد. درتمام زندگیاش تنها با دو زن دوست شد. بااین حال اتفاق میافتاد که با یکی ازآنها مواجه میشد اما او را نمیشناخت. یک بار یکی از آنها را در مهمانی نشناخت ومادرش به او گفت: «آدام متوجه نیستی؟این جینی توست». 1 آدام اسمیت مرد حواس پرتی بود که بیشتروقتها راه خانهاش را هم گم میکرد. او آرام وبی ادعا به دنیا آمد. آرام وبی ادعا زندگی کرد وآرام و بی ادعا به خواب ابدیت رفت. آن گونه که محققان تاریخ عقاید اقتصادی نوشتهاند٬آدام اسمیت اگر حواس پرتترین مرد زمان خود نبود٬لااقل جزو پنج نفر اول این فهرست بوده است. اقتصاد، «علم ثروت» است و چگونگی «توزیع ثروت»را توضیح میدهد پس چگونه است که بنیان گذارآن٬جزو حواس پرتترین مردان انگلیس در قرن هجدهم بود؟ *** آدام اسمیت در پنجم ژوئن ۱۷۲۳درشهر کرکالدی اسکاتلند به دنیا آمد. زمانی که او چشم به جهان گشود٬«همشهریانش هنوز ازمیخ به جای سکه استفاده میکردند». 2 پدرش(آدام اسمیت) درگمرک شغلی داشت اما هرگز تولد فرزندش را ندید و پنج ماه پیش ازآن که آدام به دنیا بیاید٬چشم از دنیا فرو بست. نام مادرش«مارگارت داگلس»بود و او به اندازهای به «آدام اسمیت»دلبسته بود که پس از مرگ همسر٬هرگز ازدواج نکرد ونامش را بر فرزند تازه به دنیا آمدهاش گذاشت. مارگارت دریافته بود که فرزند حواس پرتی دارد. شاید آدام اسمیت درکودکی گاهی قادر به شناخت مادرش نبود یا یادش میرفت راه خانهاش کجاست اما هرچه بود٬این حواس پرتی را ازمادر به یادگار نداشت. احتمالاً مارگارت فقط یک بار حواسش پرت شد آن هم زمانی بود که پسر سه سالهاش را به بازار برد. کمی حواس پرتی زمانی که داشت با فروشنده چک وچانه میزد کافی بود تا کولیها آدام را بدزدند. مارگارت پس از مرگ «آدام اسمیت» بزرگ٬تحمل از دست دادن آدام اسمیت کوچک را نداشت پس هراسان دست به دامان عموی آدام شد وعجب کار خوبی کرد. عمویش٬ آدام اسمیت را به دامن مادرش بازگرداند. کسی نمیتواند بگوید اگر آدام اسمیت بازگردانده نمیشد٬ چه بلایی برسراو و علم اقتصاد میآمد اما آن گونه که «جان ری» میگوید«متأسفانه باید گفت که اوکولی بیدست وپایی میشد».3 کودکی آدام اسمیت با فراموشی آدم ربایی کولیها٬ هم چون خوابی به پایان رسید. او درمدرسه کوچک کرکالدی خواندن ونوشتن آموخت وزمانی که به چهارده سالگی رسید٬اجازه یافت در دانشگاه گلاسگو تحصیل کند. آنجا بود که تحت تعلیم استاد معروف فلسفه اخلاق دردانشگاه گلاسگو،«فرانسیسهاچسن»قرار گرفت. سه سال اقامت دراین دانشگاه برای آدام اسمیت کافی بود تا چارچوب فکریاش تحت تعلیمهایهاچسن شکل گیرد وپس ازآن انگار بخت با او یار بود که موفق به دریافت بورس تحصیلی دانشگاه آکسفورد شد ودانشگاه گلاسگو واستاد دانشمندش را ترک کرد. حتی «لیونل رابینز» نویسنده انگلیسی کتاب «تاریخ اندیشه اقتصادی» هم سوابقی از نحوه حضور آدام اسمیت در دانشگاه آکسفورد به دست نیاورده وهیچ کس نمیداند او درمهمترین سالهای زندگیاش در آکسفورد چه میکرده وچگونه تحصیل کرده است. البته اوبعدها در کلاسهایش و در نوشتههایش بارها ازآکسفورد نالید ودر کتاب ماندگارش «ثروت ملل» نوشت:«دردانشگاه آکسفورد بسیاری از استادان حتی تظاهر به درس دادن را کنار گذاشته اند». اویک بارهم در آکسفورد به دلیل خواندن آثارممنوعه توبیخ شد. آن روزها کتاب تازه «دیوید هیوم»که درباب «فطرت آدمی» نوشته شده بود٬میوهای ممنوعه بود که خواندنش خالی از دردسرنبود. آدام اسمیت آن را خواند وپس ازآن که کتاب در اتاقش کشف شد٬گردانندگان آکسفورد توبیخش کردند. با این حال به عقیده لیونل رابینز«اسمیت باید از وقت خود درکتابخانههای آکسفورد خوب استفاده کرده باشد چون فردی فاضل ومطلع ازآنجا خارج شد». 4 اسمیت ازآکسفورد به خانه بازگشت وپس از۹سال دوری درکرکالدی ساکن شد. درکنار مادرش-مارگارت داگلس-به فکر راهی برای گذران زندگی افتاد تا اینکه «گروهی از نیک خواهان ادینبورگ از جمله« هنری هوم» که یکی از اعضای نامدار انجمن حقوق دانان اسکاتلند بود٬ امکاناتی فراهم کردند تا اسمیت درباره فن بلاغت ومعانی وبیان، سخنرانی کند». 5 این سخنرانیها در شمار درسهای دانشگاه ادینبورگ نبود اما شنوندگان فراوان داشت. «کلاسهای آزاد دانشگاهی» آدام اسمیت در ادینبورگ دوسال ادامه یافت وسالی «۱۰۰پوند»برای او درآمد داشت وعلاوه برآن٬ او را به شهرت رساند. سخنرانیهای آدام اسمیت برای مستمعین آزاد شروع خوبی بود اما ایدهآل محسوب نمیشد. «آن گاه که کرسی درس منطق دانشگاه گلاسگو درسال ۱۷۵۰بیاستاد ماند٬بلافاصله آن را براسمیت عرضه کردندواو درسال ۱۷۵۱این درس را برعهده گرفت». 6 دانشگاه گلاسگو بر خلاف آکسفورد مرکزی جدی برای مطالعه بود وبعدها کانون روشنگری اسکاتلند نام گرفت درتابستان ۱۷۵۱ استاد درس«فلسفه اخلاق» این دانشگاه بیمارشد واین فرصتی بود تا آدام اسمیت در کسوت استادی در دانشگاه گلاسگو تدریس کند. از او دعوت شد که علاوه بر تدریس منطق٬بخشی ازدرس فلسفه اخلاق را نیز بر عهده گیرد. «سرانجام استاد بیمار فلسفه اخلاق٬تامس کریگی درنوامبر ۱۷۵۱درگذشت ودرآوریل سال بعد، اسمیت به جانشینی او منصوب شد». 7 هرچند حواس پرتیهای استاد معروف فلسفه ومنطق دانشگاه گلاسگو زبانزد خاص وعام بود اما او موفق شد تحسین همگان را برانگیزد. آدام اسمیت ۱۲سال در دانشگاه گلاسگو تدریس کرد. همزمان کلید خزانه داری دانشگاه گلاسگو را نیزبه مدت شش سال در دست داشت وبه درجهای از اعتبار وشهرت رسید که به نمایندگی از طرف دانشجویان به عضویت در هیأت رئیسه دانشگاه درآمد. دراین مدت٬بارها با پیشنهاد نگارش کتابی در زمینه فلسفه اخلاق مواجه شد اما اشارهای نکرد که ساعاتی از اوقات خود را صرف تدوین نظریههایش میکند. سرانجام این گفتارها ونوشتارها در کتابی با عنوان «نظریه احساسات اخلاقی» منتشر شد وآدام اسمیت آن رادرسال ۱۷۵۹ عرضه کرد. این کتاب«او رابه ناگهان بالابرد ودر ردیف فیلسوفان انگلستان نشاند». 8 نظریه احساسات اخلاقی سلسله گفتارهایی درمورد فلسفه اخلاق است که آدام اسمیت درآن «به شرح و نقد عقاید افلاطون، ارسطو، رنو، سیسروهابز، لاک، هیوم وهاچسن میپردازد». 9 محتوای این کتاب نشانگر تسلط و احاطه آدام اسمیت برتاریخ فلسفه نظری و اخلاقی است که به عقیده «محمدعلی همایون کاتوزیان» میتوان آن را به عنوان پایه فلسفی کتاب «ثروت ملل» قلمداد کرد. این کتاب در محتوی نیز چیزی از شاهکار اقتصادی آدام اسمیت کم ندارد چه آن که به عقیده لیونل رابینز«حتی اگر اوثروت ملل را ننوشته بود او را مشهور میساخت» 10 پس از نگارش نظریه احساسات اخلاقی٬ شهرت آدام اسمیت ازمحدوده کرکالدی و گلاسگو واسکاتلند به سراسر اروپا رسید وهمین موضوع٬فرصتی دراختیار او گذاشت تا به زندگی یکنواختش٬روحی تازه ببخشد. زمانی که شهرت نخستین کتاب آدام اسمیت به سراسر اروپا رسید٬سیاستمداری انگلیسی به نام «تاونزند»به آدام اسمیت پیشنهاد کرد مربی گری فرزند خواندهاش را در ازای دریافت حقوقی معادل ۶۰۰ پوند درسال بپذیرد. «تحصیل برای پسر جوانی از طبقه اشراف عبارت بود ازسیر وسیاحت وتوقف در اروپا. جایی که شخص موفق شود ازآن محیط روشن وتهذیب یافته بهره گیرد»11 آدام اسمیت این پیشنهاد را پذیرفت. آنها درسال ۱۷۶۴ وارد فرانسه شدند و۱۸ماه در تولوز ماندند. بعد به جنوب فرانسه رفتند. هدف بعدی آنها ژنو وملاقات بافیلسوف معروف٬«فرانسوا ماری آروئه» یا «ولتر» بود. آنها درنهایت به پاریس سفر کردند. این سفر طولانی به اندازهای ملال آور بود که اسمیت درنامهای نوشت: «برای گذراندن وقت٬نگارش کتابی را آغاز کرده ام». 12 او سالها روی نظریهای اقتصاد کارکرده بود وحتی در دانشگاه گلاسگو٬بخشهایی ازآن را درس داده بود. «ثروت ملل» اندیشهای بود که سالها ذهن آدام اسمیت را مشغول کرده بود وشاید «دیوید هیوم»تنها فردی بود که از مدتها قبل از وجود این اندیشه آگاهی داشت. با این حال اسمیت در فرانسه با پزشکی آشنا شد که سرحلقه جمعی از روشنفکران پاریس بود. او«معروف ترین دانشمند اقتصاد فرانسه» درآن دوران بود وزبان فرانسه اسمیت به حدی رسیده بود که بتواند با او بحث وجدل کند. نام او«فرانسوا کنه و طبیب دربار لویی پانزدهم بود. . . کنه مکتبی اقتصادی به نام فیزیوکراسی بنیاد نهاده بود». 13 اسمیت وکنه در پاریس لحظههای خوبی داشتند. لحظههایی ارزشمند که حتی ارزش این را داشت تا اسمیت کتاب تازهاش را به دوست فرانسویاش تقدیم کند. افسوس که فرانسوا کنه بد شانس بود وپیش از انتشار کتاب درگذشت. سفراسمیت وشاگرد اشراف زادهاش سرانجام در نوامبر سال ۱۷۶۶به انتها رسید وآن دو به انگلیس بازگشتند. چندماه بعد اسمیت دوباره به خانه مادریاش در کرکالدی بازگشت واین بار با وجود زمان کافی و فراغتی که داشت٬جدیتر از همیشه به انتشار کتاب تازهاش فکر کرد. «نامهای از دیوید هیوم به تاریخ ۱۷۷۰اشارهای دارد به این که اسمیت درآن ایام آهنگ سفر به لندن وپیداکردن ناشر داشته است». 14 اما آدام اسمیت تا سال ۱۷۷۳به لندن نرفت وزمانی به این شهر پا گذاشت که تصمیم به اقامت درآن گرفت. لندن برای او فرصتی بود تا یک باردیگر کتاب در شرف انتشارش را بازنگری کند. بازنگری کتاب سه سال طول کشید و در این مدت ٬اسمیت با اندیشمندان زیادی نشست وبرخاست داشت. درنشستهای دوستانه٬بخشهایی از کتابش را برای دوستانش میخواند و نظر آنها را جویا میشد. سرانجام در ۹مارس ۱۷۷۶کتاب «ثروت ملل»آدام اسمیت منتشر شد وخیلی زود مورد توجه قرار گرفت. موفقیت ثروت ملل با وجود پیش بینیهای اولیه٬خیره کننده بود وبلافاصله مرزهای انگلیس را پشت سرگذاشت. یک سال بعد٬آدام اسمیت به سمت ریاست گمرک ادینبورگ انتخاب شد وتا زمانی که پنجه درپنجه مرگ افکند ومغلوب شد٬به صورت منظم در نشستهای هیأت رئیسه گمرک ادینبورگ شرکت کرد. او هرگز ازدواج نکرد. مادرش نیز پس ازمرگ همسر٬هرگز ازدواج نکرد با این حال آدام اسمیت، زودتر ازمادر۹۰ساله خود ترک دنیا کرد. او درژوئیه سال ۱۷۹۰در سن شصت وهفت سالگی درگذشت. او را در صحن کلیسای کانن گیت دفن کردند وروی سنگ قبرش نوشتند: دراینجا کالبد آدام اسمیت نویسنده نظریه احساسات اخلاقی و ثروت ملل٬رئیس گمرک/بازرس گمرک به خاک سپرده شده است. *** آن کس که این جمله را روی سنگ قبر آدام اسمیت حک میکرد نمیدانست درآیندهای نزدیک٬ صاحب سنگ قبر٬پدر علم اقتصاد لقب میگیرد. *** 1-4-10- (تاریخ اندیشه اقتصادی- لیونل رابینز-ترجمه غلامرضا آزاد) 2-8- 11-13-(بزرگان اقتصاد- رابرتهایلبرونر- ترجمه احمد شهسا) 3-5-6-7-12-14-(ادم اسمیت-د. د. رافائل-ترجمه عبدالله کوثری) 9- آدام اسمیت وثروت ملل-نوشته محمدعلی کاتوزیان) |