منبع: | دنیای اقتصاد | تاریخ انتشار: | 1389-07-27 |
نویسنده: | گارو هوانسیان فر | مترجم: | |
چکیده: | |||
اصولا بازاریابی از ارکان اصلی فعالیتهای هر شرکتی یا موسسهای است. ساختن محصول یا خدمات مورد ارائه، یک جنبه از فعالیت یک واحد تجاری است و فروش آن، جنبه دیگر. |
|||
اصولا فروش مهمترین رکن در هر واحد تجاری است، زیرا خدمات مورد ارائه یا محصولات ساخته شده هنگامی ارزش دارند که بتوان آنها را به فروش رساند. حرفه حسابرسی نیز از این امر مستثنی نیست و نیاز به بازاریابی دارد. البته بازاریابی آن میتواند از طرق بسیاری صورت گیرد که شرح کامل آن در این مقاله از حوصله خوانندگان خارج خواهد بود؛ بنابراین به دو روش بازاریابی که خود شاهد آن بودم، در این نوشتار اشاره میکنم: مورد اول در رابطه با شرکتی است که موسسه حسابرسی ما سالها آن شرکت را حسابرسی کرده و در حال حاضر نیز حسابرس و بازرس قانونی آن است. مسوول کامپیوتر آن شرکت که برای شرکتهای دیگر نیز خدمات کامپیوتری ارائه میدهد، مسوول ارائه خدمات به یک موسسه حسابرسی که جزو ردههای بسیار بالای لیست چاپ شده جامعه حسابداران رسمی ایران است، نیز هست. این مسوول کامپیوتر پیغامی از طرف آن موسسه حسابرسی به مدیرعامل شرکتی که موسسه حسابرسی ما آن را حسابرسی میکند داده که موسسه حسابرسی آنها حاضر است با نصف حقالزحمه حسابرسی و بازرسی قانونی که موسسه حسابرسی ما دریافت میدارد و با صرف نصف زمانی که موسسه حسابرسی ما صرف حسابرسی میکند، کار را انجام دهد! پیشنهاد آن موسسه این بوده که این عمل (تعویض حسابرس و بازرس) کلا به نفع شرکت است، زیرا: 1- نصف حقالزحمه حسابرسی و بازرس قانونی را دریافت خواهد کرد. 2- نصف وقت حسابرسی که موسسه حسابرسی ما صرف میکند، صرف خواهد کرد و این باعث میشود که کارکنان آن شرکت کمتر با مزاحمتهای کادر حسابرسی روبهرو شوند! 3- هزینه ناهار کادر حسابرسی هم برای شرکت نصف خواهد شد! مورد دوم این است که یکی از کارکنان موسسه حسابرسی ما در اتاق مدیر امور مالی شرکتی مشغول بحث با مدیر مالی آن شرکت درباره بعضی موارد حسابرسی بود. نوجوانی با لباس آراسته (ظاهرا بازاریاب یک موسسه حسابرسی) با اجازه مدیر مالی آن شرکت وارد اتاق ایشان شد و خود را از یک موسسه حسابرسی (جزو موسسات حسابرسی که در ردههای بالای لیست انتشار یافته توسط جامعه حسابداران رسمی ایران قرار دارد) معرفی کرد و رزومه موسسه خود را که با یک جلد بسیار عالی مجلد شده بود، تقدیم مدیر امور مالی آن شرکت کرد. آن نوجوان از مدیر امور مالی آن شرکت اسم موسسه حسابرسی موجود را پرسید. زمانی که مدیر امور مالی آن شرکت اسم موسسه حسابرسی ما را گفت، آن نوجوان که نمیدانست شخص سومی که در آن اتاق حضور داشت از کادر موسسه حسابرسی ما بود، شروع به بدگویی در مورد موسسه حسابرسی ما و نحوه کار آن کرد و به مدیر مالی آن شرکت گفت که موسسه حسابرسی آنها کار حسابرسی را به نحو بسیار خوب انجام خواهد داد و.... |