منبع: | http://noori۸۷.blogfa.com/ | تاریخ انتشار: | 1389-06-16 |
نویسنده: | دکتر غلامحسین عدالتی | مترجم: | |
چکیده: | |||
دریک سازمان میز بزرگ داشتن هنر نیست ، دل بزرگ داشتن هنر است ، چون پشت یک میز هرچه بزرگ باشد یک نفر جای خواهد گرفت ، ولی در درون دل بزرگ ، انسانها که سهل است خدا هم جای می گیرد . |
|||
دریک سازمان میز بزرگ داشتن هنر نیست ، دل بزرگ داشتن هنر است ، چون پشت یک میز هرچه بزرگ باشد یک نفر جای خواهد گرفت ، ولی در درون دل بزرگ ، انسانها که سهل است خدا هم جای می گیرد . ● عرش اعلا کارمندی که به وظیفه اش آشناست برای سازمان یک مزیت محسوب می شود ، کارمندی که صاحب اخلاق نیت برای سازمان دو مزیت محسوب می شود ، کارمندی که هنگام کار حضور خداوند را درکنارش احساس می کند سازمان را به عرش اعلامی برد . ● مرگ سازمان سازمانها هم مثل انسانها گاهی مریض می شوند ، بستری می شوند و می میرند ، مرگ سازمان زمانی فرا می رسد که هدف سازمان گم شده باشد. ● سرمایه گذاری روی دانایی سازمانی که برای دانایی افراد سرمایه گذاری می کند ، میوه کار آیی را می چیند ، وسازمانی که برای دانایی افراد سرمایه گذاری نکند چندین برابر بیشتر ، هزینه خطا و اشتباه افراد خودرا پرداخت خواهد کرد. ● به جای مشتری روزی مدیر سازمانی از کارکنان خود خواست که یک دقیقه خودرا به جای ارباب رجوع تصورکنند ، قدری سکوت حاکم شد و بعد از یک دقیقه اتفاق جالبی افتاد ، کارکنان دقیقا احساس یک ارباب رجوع را پیداکرده بودند ، بعد از چند روزی ، چید مان میز ها ، طرز برخورد با مشتریان و در نهایت شیوه ی عملکرد کارکنان عوض شد. ● ارزش کارمند ارزش یک کارمند را موقعیت و پست سازمانی او مشخص نمی کند ، بلکه ارزش هرکارمندی وابسته به میزان رضایتی است که درمشتری ایجاد می کند چون رضایت خالق نیز با رضایت مخلوق به دست می آید . ● دوساعت فرق است بین کارمندی که ارباب رجوع را دوساعت در سازمان سرگردان می کند ، با کارمندی که با یک راهنمایی کوچک کار دوساعت ارباب رجوع را به ده دقیقه تقلیل می دهد. ● راز نشاط پرسیدم : چگونه است که با وجود بیست سال سابقه کار هنوز نشاط اولیه ی کاررا در خودت حفظ کرده ای ؟ لبخندی زد و گفت : هر روز چیز تازه ای را یاد گرفتم ، در محیط کاراجازه گلایه و ناله از زندگی را به خود ندادم ، خنده را روی لبانم نگه داشتم و ارباب رجوع را مهمانی دانستم که حبیب خداست و در حل مشکلات او کوشا بودم. ● سه چراغ وارد اداره ای شدم و چیز جالبی دیدم که تاکنون برای من سابقه نداشت و آن کارتهای رنگی بود که روی سینه کارکنان چسبیده شده بود ، کارت ها به رنگهای سبز ، زرد و قرمز بودند . از کارمندی پرسیدم : منظور شما از نصب این کارت های رنگی برروی سینه چیست ؟ گفت : هرکارتی نشانه ی وضعیت روحی طرف مقابل است ، اگر از کارت سبز استفاده کرد یعنی وضعیت روحی من خوب است و می توانی با من شوخی بکنی ، اگر کارت زرد بر روی سینه داشت یعنی مواظب باش ! و کارت قرمز روی سینه یعنی شوخی ممنوع ، امروز حوصله ندارم. ● یادداشت ▪ از کارمندی پرسیدم : بهترین روش برای مدیریت زمان چیست ؟ گفت : یادداشت برداری و نوشتن اولویت های کاری بطور روزانه ، من هرروز صبح شش کار اولویت دارخودم را یادداشت می کنم و هرشب آنها را کنترل می کنم تا ببینم چه تعداد از کارهایم انجام گرفته است . ● نقش های متفاوت هرکارمندی نقش های زیادی درجامعه ایفا می کند . نقش یک پدر درخانه ، نقش یک شوهر در خانواده ، نقش یک کارمند درسازمان ، نقش یک شهروند در شهر ، نقش یک فرزند برای پدر و مادر ، نقش یک مخلوق برای خالق ، وقتی انسان رمز بندگی را پیدا کرد او پدر ، شوهر ، کارمند ، شهروند ، فرزند و درنهایت بنده ی خوبی برای خالق خواهد بود. ● ارتقای شغلی قانون ارتقای شغلی این است ، ابتدا توانمندی و شایستگی داشت پست و سمت بالارا بدست آوری و سپس از پله های ترقی نردبان بالاروی ، و فقط به خاطر بسپار که در آخر ، نردبان را نیز نینداز ی تا شاید کسی هم مثل تو خواست خودش را بالابکشد. ● فکر درسازمانی که همه افراد آن سازمان یک جور فکر می کنند ، درحقیقت هیچ کس فکر نمی کند ، سازمانهایی که به اندازه ی افراد خود فکر دارند بیشتر از مسائل خود نیز راه حل دارند . ● عشق به کار سازمانی که افراد در آن بخاطر ترس از تنبیه کارمی کنند، شبیه اردوگاه است . سازمانی که افراد به خاطر پول کار می کنند، شبیه میدان دادو ستد است . سازمانی که افراد بخاطر عشق کارمی کنند، شبیه یک باغ بهشتی است. ● پرسش های خوب بهترین سازمانها ، آن هایی هستند که افراد را تشویق به پرسیدن سوالات جدید می کنند ، بدترین سازمانها آنهایی هستند که جواب های پنجاه سال پیش را درحل مسائل جدید امتحان می کنند . ● تیم فوتبال هرسازمانی بی شباهت به تیم فوتبال نیست ، همه افراد می دوند تاسازمان گل بزند ، مهم نیست این گل را چه کسی زده است ، مهم این است که افراد خودشان باشند ، ولی از استراتژی تیمی تبعیت کنند ، مدیر همان مربی خارج از میدان است که فقط تیم را هدایت و رهبری می کند نه اینکه خودش در میدان بازی کند. ● سازمان ثروتمند تنها دارایی یک سازمان ، کارمندان با روحیه ، شجاع ، منظم ، مبتکر ، ریسک پذیر و عاشق کاراست ، سازمانی که کارمندانی با مشخصات بالارا داراست (( سازمان ثروتمندی )) است ، اگر چه تشکیلات و تجهیزات چندانی هم نداشته باشد. ● سازمان فقیر سازمانی که افراد آن برای بهبود آن سازمان و بهتر شدن خدمات در آنجا تخیل و آرزویی ندارند جزو فقیرترین سازمانهاست ● تبسم تبسم یک کارمند به روی ارباب رجوع خرجی ندارد ولی اثر دارد ، اگر باور ندارید ، وقتی به عنوان مشتری به جاهای مختلف مراجعه می کنید ببینید چقدر قیافه ی طرف مقابل دررفتار شما تاثیرخواهد داشت ● انواع سازمانها ▪ پرسیدم : سازمان چندحالت دارد ؟ ▪ گفت : سه حالت : جامد ، مایع و گاز ▪ گفتم : مشخصات هرحالت کدام است ؟ گفت: ـ سازمانهایی که به شکل جامد هستند تغییر نمی کنند ، همیشه ثابت هستند ، سریع می میرند ـ سازمانهایی که شبیه مایع هستند شکل ظرف مشتری را به خود می گیرند و مشتری مدارهستند . ـ سازمانهای گازی شکل ، در دنیای اینترنت به صورت مجازی تشکیل می شوند ، بدون اینکه به شکل خاصی و درمکان خاصی باشند. |