منبع: | دنیای اقتصاد | تاریخ انتشار: | 1388-11-01 |
نویسنده: | مترجم: | پریسا آقاکثیری، دومان بهرامی راد | |
چکیده: | |||
بسیاری از کارشناسان، بانکهای والاستریت را مسوول مشکلات فعلی آمریکا میدانند. عموم مردم هم روسای بانکهایی نظیر گلدمن ساکس را ملامت میکنند؛ |
|||
منسوخ شدن استاندارد طلا هزینه زیادی را به بار آورده است اسکناس؛ عامل ایجاد دورههای رونق و رکود بسیاری از کارشناسان، بانکهای والاستریت را مسوول مشکلات فعلی آمریکا میدانند. عموم مردم هم روسای بانکهایی نظیر گلدمن ساکس را ملامت میکنند؛ اما تعداد کمی از آمریکاییها دلیل اصلی بحران را اسکناس میدانند. یاوههای سوسیالیستی باراک اوباما یا دروغهای جورج واشنگتن برای شروع جنگ عراق را نمیتوان دلیل اصلی وضعیت فعلی بزرگترین اقتصاد جهان دانست. عده کمی میدانند که سیستم فعلی غیراخلاقی است. این سیستم به سیاستمداران اجازه میدهد که به رای دهندگان ناآگاه وعده و وعید بدهند، به ملت هزینه بالایی را تحمیل کنند و ارزش پسانداز میلیونها انسان سختکوش را کاهش دهند. سیستمی که در حال حاضر برقرار است سیستم پول کاغذی است. پول کاغذی پشتوانه طلا ندارد. این همان سیستمی است که پدران بنیانگذار ایالات متحده نسبت به آن هشدار داده بودند. در تمام این سالها، برقراری این سیستم به بیثمر شدن تلاشهای بسیاری از انسانهای شریف منجر شده است. در مصاحبهای که این هفته از نظرتان میگذرد، پورتر استانسبری توضیح میدهد که این سیستم چطور به فاجعه میانجامد: کروکس: کمی راجع به سیستم پول کاغذی توضیح دهید. پورتر استانسبری: بگذارید از مقدمات شروع کنیم و پس از آن به تاریخ شکستهای پول کاغذی برسیم. همانطور که میدانیم مردم هر جامعهای باید از نوعی از پول استفاده کنند تا بتوانند امور روزمره شان را بگذرانند و پسانداز کنند. به جرات میتوان گفت سیستم پول کاغذی که تنها با ادعاهای دولت – و نه با ثروت حقیقی مانند طلا- پشتیبانی میشود همواره حکم نوعی کلاهبرداری را داشته است. اخیرا مطالعه یکی از تحلیل گران S&A توجه سیانان و فوربس را به خود جلب کرده است. این تحلیلگر نشان داده که مردم چطور میتوانند در طول بحران اقتصاد جهانی مقادیر عظیم پول را بدون توجه به اقدامات دولت و وضعیت بازار سهام به جیب بزنند. سیستم پول کاغذی به کلاهبرداری منجر میشود؛ زیرا به سیاستمداران اجازه میدهد که از هیچ پول جدید خلق کنند. آنها عموما برای تامین مالی جنگها و برنامههای اجتماعی که با اهداف سیاسی طراحی شدهاند پول چاپ میکنند. زمانی که پول از هیچ خلق میشود، ارزش پولهای موجود کاهش پیدا میکند. به این ترتیب است که پولی که مردم در بانکها گذاشتهاند از آنها دزدیده میشود. هزاران سال پیش، زمانی ارزش پول در جریان کاهش مییافت که دولت فلز با عیار کمتر را در ضرب سکهها مورد استفاده قرار میداد، اما امروزه مقامات میتوانند با فشار یک کلید، پول جدید خلق کنند و با این کار بخشی از ارزش پول مردم را کاهش دهند. این در حالی است که با پشتوانه قرار دادن طلا و نقره میتوان سیستم منصفانهای را برقرار کرد. چنین سیستمی میتواند مانع آن شود که سیاستمداران که همیشه وعدههای عجیب و غریب میدهند، بتوانند از پول ملت بدزدند. در یک سیستم پولی صادقانه، زمانی که بخواهید پول بیشتری را به جریان بیاندازید مجبور خواهید بود که ثروت بیشتری را خلق کنید. در چنین سیستمی نمیتوان به راحتی پول تقلبی منتشر کرد و سیاستمداران نمیتوانند برای پرداخت مخارج جنگ یا برنامههای اجتماعی بیحاصل از دیگران دزدی کنند. کروکس: دانستن تاریخ میتواند به ما کمک کند تا مشکلاتی که سیستم پول کاغذی به بار میآورد بهتر درک شوند. لطفا در این زمینه صحبت کنید. استانسبری: خب، واضح است که من نمیتوانم کل تاریخ پول و سیستم بانکی را برایتان بگویم، اما مهمترین نکتهای که باید در نظر گرفته شود این است که سیستمهای مختلف پول کاغذی در طول تاریخ امتحان شدهاند. بگذارید تا زمان امپراتوری روم که از سکههای نقره به عنوان پول استفاده میشد به عقب برگردیم. در آن زمان دولت روم مقدار نقره موجود در این سکهها را به شدت کاهش داد تا بتواند سکههای بیشتری ضرب کند. مغالطه آمیز بودن این ایده که میتوان عرضه پول را زیاد کرد و شرایط اقتصادی را بهبود داد، حتی همان زمان نیز واضح بود. نتیجه چنین کاری این است که مقدار فعالیتهای اقتصادی که در هر دوره کوتاهی از زمان صورت میگیرد افزایش پیدا میکند، اما دیر یا زود بیارزش بودن پول برای همه آشکار میشود و مردم میفهمند که پول به نفع کسی که در قدرت است بازتوزیع میشود. در امپراتوری روم از طریق کاهش نقره موجود در هر سکه، سکههای بیشتری ضرب شد. در طول زمان، سکههای بیشتر و بیشتری به جریان افتاد، اما از ارزش آن کاسته شد، زیرا مقدار نقره موجود در آن کاهش پیدا کرد. بعدهها، دولتها خلاقیت بیشتری پیدا کردند. احتمالا بهترین مثالی که در این مورد وجود دارد داستان جان لاو است. من توصیه میکنم که داستان جان لاو را مطالعه کنید. ایده کلی لاو این بود که بدهی دولتی – در این مورد خاص، دولت فرانسه- از طلا ارزشمندتر است زیرا در آن زمان بدهی دولتی داراییای بود که بهاندازه فلزات گرانبها ثبات داشت، به علاوه این که بهره کمی هم به آن تعلق میگرفت. بنابراین لاو بانکی را ایجاد کرد که در آن بدهی دولتی نگه داری میشد. این بانک با توجه به ارزش این ذخیره میتوانست پول کاغذی بیشتری وام دهد. نتیجه این اقدام این بود که عرضه جهانی پول افزایش پیدا کرد، زیرا همه از پولی که با پشتوانه بدهیهای فرانسه منتشر میشد استفاده میکردند و لاو نیز از همین پول برای بازپرداخت بدهیهای دولتی استفاده میکرد. این روند به تورم غیرقابل کنترل و حبابهای قیمتی متعددی نظیر حباب میسی سی پی و دریای جنوب در ابتدای قرن 18 منجر شد. در اواخر قرن هفده نیز انتشار پول کاغذی در آمریکا به تورم گستردهای منجر شد. در آن زمان کلونی ماساچوست به تورنتو حمله کرد و شکست خورد. سربازان، گرسنه و خسته به خانه بازگشتند و دولت ماساچوست هیچ پولی نداشت که دستمزد آنها را بدهد. دولت به این امید حمله کرده بود که با چپاول تورنتو دستمزد سربازان را بپردازد. اما همانطور که گفتیم شکست خورد. برای همین، فرماندار ماساچوست با خود گفت «خب ما برای بازپرداخت بدهیهای خود پول منتشر میکنیم، بنابراین باید 5000 دلار خلق کنیم. بعد از آن دیگر دست به انتشار پول نمیزنیم». این پول رونق زیادی را برای اقتصاد به ارمغان آورد. سربازان این پولها را خرج کردند و همه احساس کردند که ثروتمندتر شدهاند. دولت که از این وضعیت خشنود شده بود چند سال بعد هم تصمیم گرفت که 50000 دلار پول کاغذی بدون پشتوانه تولید کند. در واقع میتوان گفت که چرخههای رونق و رکودی که در ایالات متحده و تمام جهان مشاهده میشود به خاطر استاندارد پول کاغذی است. با انتشار پول کاغذی شرایط اقتصادی در کوتاهمدت بهبود مییابد، اما دیر یا زود اعتبار این پولها زیر سوال میرود. در این زمان همه تلاش میکنند که از شر این پول خلاص شده و دارایی باثباتتری را جایگزین آن کنند. این گونه است که مردم به دنبال خرید زمین، طلا، نقره و حتی مس میروند. همچنان که ارزش واقعی به کالاهایی که باثبات ترندانتقال پیدا میکند، پول کاغذی بیارزش شده و فروپاشی اقتصادی آغاز میشود. آنچه که امروز اتفاق میافتد نیز همینگونه قابلتوضیح است. آنچه که در آن زمان در ماساچوست اتفاق افتاد این بود که هر ده یا پانزده سال اقتصاد راکد میشد و بنابراین دولت مجبور بود نسبت به دفعه قبل پول بیشتری منتشر کند. به همین دلیل مقدار پول در گردش بیشتر و بیشتر میشد و همین امر به یک چرخه اقتصادی وحشتناک و حبابهای دارایی منجر شد. این حبابها به خاطر این ایجاد شد که تمام پول کاغذی در دست مردم بود. همین سیاست است که باعث میشود قیمت داراییهایی که مردم فکر میکنند ارزششان ثبات خواهد داشت- از سهام و اوراق قرضه و زمین گرفته تا گل لاله و هرچه دارایی مد روز دیگری- به شدت افزایش یابد. این اتفاق بارها و بارها رخ داده است. در نهایت، پادشاه انگلستان آنقدر از این چرخههای اقتصادی و مشکلات مربوط به حبابها خسته شد که در سال 1720 قانونی را ایجاد کرد که استفاده از پول کاغذی در هر کدام از مستعمرات انگلیس و در تمام نقاط تحت کنترلش ممنوع شد. وی معتقد بود از آنجا که پول کاغذی مشکلات زیادی را به بار میآورد و از آنجا که بسیاری از مردم در جریان این حبابهای دارایی به فلاکت میافتند باید استفاده از این پولها منسوخ شود. وی میگفت که پول کاغذی باید پشتوانه طلا یا نقره داشته باشد و به همین دلیل مسوولیت ضرب پول را به سر آیزاک نیوتن داد. نیوتن را میتوان گرینسپن روزگار خود دانست. وی باید از سالم بودن پول مطمئن میشد. در آن زمان فقط فلزات گرانبها به عنوان پول تعریف میشد. استاندارد طلا که پادشاه انگلستان در سال 1720 برقرار کرد تا سال 1914 یعنی زمان آغاز جنگ جهانی اول در تمام جهان اجرا میشد. تاریخ نشان میدهد که این دوره بزرگترین دوره پیشرفت انسان بود. در این دوره زمانی انسانها به سرعت پیشرفت کردند، زیرا پول سالم توان دولتها برای تامین مالی جنگهای از طریق قرض کردن را کاهش میداد و همچنین به این معنی بود که مردم مجبور نبودند که توجه خود را معطوف سفته بازی کنند. آنها میتوانستند روی نوآوری و ابتکار تمرکز کنند تا کالا یا خدمت بهتری را ارائه کرده و قیمتها را کاهش دهند. باور کنید یا نه بین سالهای 1720 و 1914، سطح متوسط قیمتها کاهش پیدا کرد. این بدان معناست که قیمت متوسط مثلا یک پوند ذرت یا یک اونس طلا یا کالاهای دیگر در این دوره کاهش پیدا کرد. نکتهای که همواره از آن غفلت میشود این است که قیمتها باید همواره در حال کاهش باشند، زیرا بهرهوری انسانها با گذشت زمان بیشتر میشود و همین امر هزینه حقیقی کالاها را کاهش میدهد. احتمالا بدترین ویژگی پول کاغذی این است که ارزش آن دائما کاهش مییابد. این کاهش ارزش خود را به شکل تورم نشان میدهد. اگر از مردم بپرسید که انتظار دارند در ده سال آینده قیمتها افزایش یابد یا کاهش، همه میگویند که بدون شک به دلیل تورم، سطح قیمتها افزایش خواهد یافت. این افراد نمیدانند که چرا و چه طور این تورم به بار میآید و نقش دولت در این میان چیست. اغلب مردم متوجه این نکته نمیشوند که تورم نتیجه دورههای فروپاشی اقتصادی است. همانطور که گفتیم در نتیجه مشکلات اقتصادی و ایجاد بدهی برای دولتها پول کاغذی بیشتری منتشر میشود. هم اکنون نیز دوباره همین اتفاق در حال تکرار شدن است. متاسفانه برای تامین مالی بدهیهای دولت که به علت حباب قبلی ایجاد شده، حجم پول در حال افزایش است. هم اکنون فدرال رزرو مقادیر عظیمی پول منتشر میکند تا وامهای مشکل دار را از بانکهای سرمایهگذاری خریداری کند. در دوازده ماه گذشته این نهاد دو تریلیون دلار پول جدید خلق کرده است. هزینهای که جامعه برای خرید این وامها خواهد پرداخت بسیار بالا خواهد بود. کروکس: برنده و بازنده این بازی کیست؟ استانسبری: خب، در سیستم پول کاغذی کسانی بازندهاند که وام نگرفته باشند. در واقع کسانی که پسانداز و سرمایهگذاری میکنند بازندهاند؛ اما کسانی که میتوانند پول تازه چاپ شده را جذب کنند در این بازی برندهاند. بنابراین بانکداران و تمام کسانی که میتوانند بدهیهای خود را با پول جدید بازپرداخت کنند منتفع میشوند. کروکس: یعنی این سیستم ایجاب میکند که مردم قرض بگیرند استانسبری: بدترین وجه سیستم پول کاغذی این است که باعث میشود همه مردم به سفته بازی روی بیاورند. سفته باز کسی است که باید حدس بزند که حباب بعدی در کدام بخش اقتصاد ایجاد میشود و پولش را در همان بخش سرمایهگذاری کند. در سیستم پول کاغذی هیچ راهی برای پسانداز کردن پول وجود ندارد؛ زیرا کاهش ارزش پول سریعتر از افزایش نرخ بهره اتفاق میافتد. |