1- کارفرما را نمیشناسید، سریع کار را قبول نکنید
چندی قبل پروژه گرفتیم و در اثر تعجیل کارفرما و رابط سریع کار را شروع کردیم و آن را قبول کردیم. در همان روزهای اول قبل از عقد قرارداد و گرفتن پیش پرداخت پیامکهای پیگیری کارفرما در ساعات غیر اداری یا رفتارهای غیرمرسومی مثل دادن شماره موبایل ما به ارباب رجوع یا ارجاع امور و کارهای جدید نشانگر تفاوتهای سبک مدیریتی و سلیقه کاری بود. شکر خدا شریک و همکار خوب و صبوری داشتیم که کار را مدیریت کرد و ختم به خیر شد، ولی در لوح دلم نوشتم که از این به بعد روی هر کار باید مدت زمانی بگذرد تا سلیقه و روحیات طرفین را آشنا شویم و تنظیم رابطه صحیح صورت گیرد و انتظارات طرفین مرتفع شود.
2- خروجی کار را تضمین کنید، شناخت فرایند کافی نیست
اگر تسلط متوسط به بالا (شناخت عمومی مدنظر نیست) روی موضوع ندارید، آن را نپذیرید! ممکن است شروع کار بر اساس ارتباطات یا سایر توانمندیهای شما به جلو رود ولی در نتیجه کار و انتهای آن به نقطهای مرسید که کارفرما از شما خروجی 100% میخواهد ولی مشاء توان 50% را دارید. در آن زمان حتی اگر به کارفرما یادآوری فرمایید که در شروع کار گفته بودید که توان 100% ندارید، ولی کارفرما از شما خروجی را میخواهد و توافق برایش اصالتی ندارد.
3- همه چی را حساب کنید! حتی قبض جریمه پلیس را!
هزینههای استخدام یا پروژه یا مشاوره شما تنها هزینه حضور شما یا تیم شما نیست! هزینه اینترنت، موبایل، جریمههای پلیس، قبض پارکینگ، زمان اسیر شدن در ترافیک یا دوریهای غیرمعمول از خانواده مواردی میباشد که باید محاسبه کرد.
البته مطمئناً کارفرما میلی به پوشش تمام هزینههای ندارد و توانمندی مجاب کردن و متقاعد سازی به تکنیکهای عملی پرسنال برندینگ و دایره اثرگذاری شما برمیگردد.
در این حالت سعی کنید در ازای خدمات خود، مجموعه سبد امتیازات بگیرید. گرفتن پارکینگ، گرفتن سمت باز، امکان جذب همکار و هم گروه یا درگیریهای موازی میتواند به طور غیرمستقیم هزینههای شما را پوشش دهد.
ولی در آخر یادمان باشد مذاکره، تنها مذاکره است و باید آخرش خوش شود!
4- هزینه-فرصت عمر خود را مدنظر قرار دهید
پروژهای یا فرصت شغلی به شما پیشنهاد شده است، فارغ از محاسبات هزینههای بالا ببینید این پروژه یا فرصت کاری چه نقطهای در مسیر آینده زندگی شماست. اگر این پروژه یا فرصت شغلی به علایق انطباق دارد، عالیست. اگر روی ارزشهای اخلاقی شما منطبق است، عالیست! ولی اگر تنها امتیاز آن جریان مالی میباشد و روی ارزشها، علایق و آرزوها شما تطبیق ندارد، پس دارید عمر و سلامت خود را میفروشید. ارزش عمر و سلامت شما چقدر است؟ محاسبه کنید!
5- کار ارزان= کار بی کیفیت= نه دنیا نه آخرت
کارفرما از شما میخواهد کاری را سریع و با کمترین هزینه انجام دهید. برای شما هم حساب مکند در بازه چند ماه، با یک دانشجوی کار را میتوانید انجام دهید. کار ارزان یعنی نیروی باتجربه نمیتوانید بگیرید و کار کوتاه مدت یعنی به سختی فرد حرفهای را میتوانید درگیر کنید. از طرف دیگر کار با دانشجو یعنی فردایی نامشخص شامل اپلای کردن آن فرد، سربازی رفتن و ...!
این جنس فعالیتها چه در قالب استخدام در سازمانی یا پروژهای، اگر پول خوبی داشته باشد و سود قابل قبولی برای شما باقی بگذارد میتواند منطقی به نظر میرسد وگرنه نه در دنیا برای شما سرمایهای باقی میماند نه در آخرت میتوانید بگویید از عمر خود به خوبی استفاده کردهاید.
عموم کارفرمایان هم که کار را ارزان میبندند در مراحل آخر روی کیفیت خود کار نقد وسط میآورند و در آن موقع توقعات مالی و کم کردن هزینهها را یادشان میرود.
6- آزادگی خود را ارج دهید!
روزی فردی حاکم شهر را بدگویی و تمسخر میکرد و خلعتی و اهدایی حاکم را به گدایان میداد و شان حاکم شهر را ضایع میکرد. مشاور حاکم توصیه کرد آن فرد را مواجب گیر و جیرهخور حاکم کنند چون هر روز که غذای حاکم را بخورد، در انتظار فردا میشود که دوباره غذای حاکم را بخورد لذا عادت کرده و نسبت به حاکم وابسته شده و کمتر جسارت و تمسخر خود را ادامه میدهد.
کار استخدامی یا پروژهای یا شرکتی یا هر بده بستانی وابستگی در ذات خود دارد. باید انتخاب کنید که محیط کار و کارفرما آیا متناسب با ارزشهای اخلاقی یا اصول حرفهای مدنظر شما است و در این مسر آزادگی خود را در پایبندی به ارزشهای خودتان بدانید.