هر کدام از ما انسانها برای خودمان دارای ترسها و نگرانی هایی هستیم ترسها انواع مختلفی دارند می توانند بیمار گونه و یا در حد عادی و نرمال باشند. بیشتر ما از تغییر کردن، آغاز کردن، زندگی کردن، مرگ، از دست دادن شغل، یا عشق، پیر شدن، ارتفاع، تاریکی، صحبت در جمع و خیلی موارد دیگر می ترسیم. در حقیقت ترس ریشه در ذهن ما دارد و در بسیاری موارد اصلاً وجود خارجی ندارد مثال: کسی که از تاریکی می ترسد ممکن است حرکت پرده را به اشباح نسبت دهد. ریشه ترس در تربیت و آموزش ما است ما می توانیم با عوض کردن افکار و ذهنیات خود ترس را به عنوان یک واقعیت و نه یک مانع بپذیریم.

هر کدام از ما انسانها برای خودمان دارای ترسها و نگرانی هایی هستیم ترسها انواع مختلفی دارند می توانند بیمار گونه و یا در حد عادی و نرمال باشند. بیشتر ما از تغییر کردن، آغاز کردن، زندگی کردن، مرگ، از دست دادن شغل، یا عشق، پیر شدن، ارتفاع، تاریکی، صحبت در جمع و خیلی موارد دیگر می ترسیم. در حقیقت ترس ریشه در ذهن ما دارد و در بسیاری موارد اصلاً وجود خارجی ندارد مثال: کسی که از تاریکی می ترسد ممکن است حرکت پرده را به اشباح نسبت دهد. ریشه ترس در تربیت و آموزش ما است ما می توانیم با عوض کردن افکار و ذهنیات خود ترس را به عنوان یک واقعیت و نه یک مانع بپذیریم.

ما باید بدانیم که هر لحظه زندگی برای ما هدیه ای است از جانب خداوند که باید برای آن متشکر باشیم ما باید بدانیم که در زندگی هر یک از ما حوادثی اتفاق می افتد که چه خواسته و چه ناخواسته باشند برای ما دارای پیام و حکمت و مصلحتی است بنابراین دایم نگران آینده بودن و ترس به خاطر حوادثی که هنوز اتفاق نیفتاده و شاید هرگز هم اتفاق نیفتد ما را دچار افسردگی، اضطراب و بسیاری از پریشانیهای روانی خواهد کرد. ما باید جهان را مکانی امن و شاد ببینیم نه تهدید آمیز. زندگی ما سراسر ریسک است بنابراین وقتی تصمیمی می گیرید و فکر می کنید که درست است نترسید به راه خود ادامه دهید و از کائنات برای رسیدن به مقصود کمک بگیرید، ترسها ما را از حرکت باز می دارند ما باید ترس را احساس کنیم و دست به عمل بزنیم.

ترسها باعث می شوند ما در زندگی ساکن بمانیم و از لحا روحی و اجتماعی و زندگی مان هیچ پیشرفتی نکنیم. برای رسیدن به زندگی دلخواه باید شهامت داشته باشید، برای اینکه از ترس خود بکاهید باید به توانایی خود در کنترل کردن چیزهایی که سر راه شما قرار می گیرد بیشتر اعتماد کنید.

بعضی ترسهای ما انسانها غریزی و سالم هستند و بعضی ما را از رشد شخصیتی عقب نگه می دارند از کودکی اطرافیان ما به ما می گویند مراقب باش اینها یعنی جهان ناامن است و از همان ابتدا اعتماد به نفس بیشتر ما بر توانستن و توانایی های خودمان کمرنگ می شود. والدین ما به منتقل کردن اضطرابها و ترسهایشان در ما در حقیقت ما را ترسو و مضطرب بار می آورند آنها نمی خواهند در یک سنی ما شروع کنیم به شناخت خویش و جهان خویش البته همه انسانها در خانواده های یکسان رشد نمی نند و به این گونه تربیت نمی شوند ولی بیشتر والدین همواره ما را از اشتباه کردن و تنها حرکت کردن، وقایعی که هنوز روی نداده، روابط و خیلی چیزهای دیگر می ترسانند و بر حذر می دارند.

برای غلبه بر ترسهایمان خواه ناشی از بیماری یا تربیت اشتباه یا رفتارهای اطرافیان ما باید در هر شرایط و هر جایی که هستیم شروع به تغییر کردن کنیم و دیدمان را نسبت به جهانمان و خودمان تغییر دهیم تا به جایی برسیم که بتوانیم بر خود بگوییم «در هر وضعیتی می توانم از عهده هر آنچه که برایم رُخ می دهد برآیم».

تردیدها را کنار بگذارید و به خود فرصت پیروزی بدهید این 5 کلمه کوچک را به ذهن بسپارید: «من از عهده آن برمی آیم»