با عرض سلام خدمت شما کارشناس محترم بنده پسری 25 ساله و دارای مدرک ... هستم که بواسطه مشکلات روحی و افسردگی نتوانستم در زمینه رشته خودم مهارتی، چه از نوع فنی و چه تئوریک، کسب کنم. از طرفی تکلیف خدمت سربازی ام نیز نامشخص است و حداکثر ممکن است معاف از رزم شوم. از سوی دیگر اطرافیانم نیز (در طی این 7 سال بعد از دیپلم) در حد توان خود توصیه هایی به من کرده اند و می کنند؛ اما به این دلیل که از ابتدای زندگی با نوعی احساس اجبار چه از لحاظ ذهنیتی و چه از نظر عملی در زندگی، مواجه بودم و بعلاوه در تصمیم گیری (حتی گاهی در امور روزمره) همچون سایر اعضای خانواده دچار ضعف هستم، نتوانستم به آنچه که در آن توانائی و استعداد دارم، پی ببرم و روی آن سرمایه گذاری کنم.الآن واقعا در شرایط بسیار بدی هستم. نه میتوانم تحمل کنم که دستم در جیب دیگری باشد، نه اراده ای قوی دارم که با وجود داشتن ناتوانی های روحی عزمم را برای رفتن به کاری (از هر نوعی) جزم کنم. من قبل از دانشگاه و در کنار پدرم، مدتی ... بودم ولی بواسطه فیزیک بدنی نتوانستم بیش از یک ماه دوام بیاورم. از یک نظر با 25 سال سن نمیخواهم از زیر صفر شروع کنم؛ و از سوی دیگر اگر آنرا بخواهم، در کنار شماتت اطرافیانی که به دنبال دیکته کردن عقاید و صلاحدید خود هستند)، چه آینده ای در انتظار من- که تقریبا در این 7 سال استفاده ای از جوانی ام نکردم- است؟؟ اعضای خانواده -که به گفته خودشان درگیر اجبار شده اند و تن به کاری دادند که خواستشان نبوده - توصیه میکنند که به دنبال علاقه ات نباش که از این به بعد، مجبور به انتخاب همه چیز هستی (درحالیکه قسمتی از راهی که در زندگی خود طی کرده اند، به انتخاب خودشان بوده). حال اگر من به کاری مشغول شوم که از صبح تا شب آن چیزی جز تحمل عذاب کاریست که ناخواسته طالب آن شده ام، عاقبت من چه میشود، واقعا چیزی جز بازگشت به روزهای بد روحی است که هنوز کاملا آنرا پشت سر نگذاشته ام. کارشناس محترم، از شما تمام و کمال تقاضای کمک دارم و خواهش میکنم برای این چند سال باقیمانده از جوانی ام راهی مناسب پیش پایم بگذارید. با کمال تشکر؟ |
سلام البته مسایلی که شما مطرح کردید بیشتر به روان درمانگر مربوط میشود اما من باتوجه به مطالعه مواردی که نوشتید پاسخ میدم اول اینکه طوری از مشکلات نوشتید که انگار فقط گریبانگیر شماهستندمثلا: داشتن یک مدرک کارشناسی از یک دانشگاه معمولی و نداشتن مهارت و فقط دروس تئوری پاس کردن!و تئوری رو هم نفهمیدن! مشخص نبودن تکلیف سربازی و حداکثر معاف از رزم شدن! ضعف داشتن تو تصمیم گیری و شبیه خانواده موندن! پی نبردن به استعدادها و توانایی هات! مردد بودن در گرفتن پول از دیگران نداشتن اراده جهت تغییر 25 سالگی یعنی اخر همه چی و اخر جوانی و رو به پیری رفتن! دائم به دیگران و نظرشون توجه کردن! هدر رفتن 7 سال جوانی و حسرت گذشته را خوردن کارکردن یعنی عذاب کشیدن چون دوسش ندارم! وضع روحی خراب و تشدید این وضع!
ببینم شما چیزی رو از قلم انداختید تا در همین وضع بمونید؟ اگر به جملات بالا نگاه کنید، همه مواردی هستند که همه ما تو این جامعه درگیریم تفاوت ادمها دقیقا همنیجا معلوم میشه که در شرایط یکسان چه تصمیمی میگرند در هرمورد میتوان ساعتها حرف زد اما همه ما حداقل دوران کارشناسی را بدون توجه میخونیم و میگذریم و بعدمیخواهیم متناسب با اون کارپیداکنیم که غیرممکنه، پس توقع استفاده ازونهارو نداشته باش شما فقط یک مدرک داری نه یک توامندی با درسخواندن در دانشگاه اکثر اقایان درگیر این مساله سربازی هستند و علاقه مندند که به نوعی سرباز بزنند! اما اکثریت به اتفاق باید بروند و تمارض هم مانعش نمیشه، پس بهتره راه حلی بالغانه پیداکنید خیلی ازماها ممکنه حتی به 50 اسالگی برسیم اما هنوز ندونیم چه توانایی هایی داریم، اما خوشبختانه الان راههای زیادی هست برای اینکه ضرر نکنیم و زودتر بشناسیم به همین منظور کلمات "شناخت توانایی ها"، "توانمندی" ،"استعدادها" رو سرچ کنید به سایتهای جالبی خواهید رسید
یکی از المانهای کارکردن، علاقه است و علاقه داشتن باعث بهتر کارکردن میشه اما الزاما نباید به کارمون علاقه داشته باشیم حداقل اینه که باید بدونیم کارکردن یکی از مهمترین المانهای زندگیه و امید و انگیزه رو در وجودمون زنده نگه میداره، حتی اگه جارو کشیدن باشه و هزینه خیلی پایینی بگیریم یا اصلا نگیریم وخونه رو جارو کنیم! من در حوزه کسب وکار باید نظر میدادم اما برای موفق شدن باید بگید لازمه کارکنم، بعد کاری رو پیداکنم که علاقه داشته باشم، و بعد اونقد خوب کارکنم که بتونم ازش زندگی بهتری بسازم اگر دنبال علاقه تون هم هستید با ظهور کارافرینی و استارتاپ ها شا میتونید علاقه خودتون رو بشناسید کافیه همین کلمات رو سرچ کنید "کارافرینی"، "استارتاپ"، ضمنا با وجود اینترنت و صدها سایت رایگان که این مطالب رو میگذارند و صدها جشنواره و مسابقه و سمینار وهمایش که ایده شمارو میشنوند و بهتون کمک میکنند خودتون رو بشناسید جای بهانه باقی نمیمونه امیدوارم خیلی زود تصمیم بگیرید که بقیه عمر رو هدر ندهید گذشته رو نمیشه برگردوند اما اینده رو میشه ساخت.
|