نظام قیمت‌ها چگونه کار می‌کند

منبع: دنیای اقتصاد تاریخ انتشار: 1390-01-23
نویسنده: مترجم: مترجم: نیلوفر اورعی ، محسن رنجبر
چکیده:

تمام بحث این کتاب را می‌توان در این گزاره خلاصه کرد که هنگام بررسی اثرات هر طرح مشخص اقتصادی نه تنها باید نتایج بلافصل را بر‌انداز کنیم،


اقتصاد در یک درس نظام قیمت‌ها چگونه کار می‌کند یک تمام بحث این کتاب را می‌توان در این گزاره خلاصه کرد که هنگام بررسی اثرات هر طرح مشخص اقتصادی نه تنها باید نتایج بلافصل را بر‌انداز کنیم، بلکه بایستی نتایجی را هم که در بلند‌مدت پدیدار می‌شوند مورد کند‌و‌کاو قرار دهیم، نه تنها لازم است به وارسی پیامدهای اولیه بنشینیم، بلکه باید پیامد‌های ثانویه را نیز پی بگیریم و نه تنها باید در اثرات وارد شده بر برخی گروه‌های خاص کنکاش کنیم، بلکه ضروری است که تاثیرات این طرح را بر همه افراد پی بگیریم؛ بنابراین نابخردانه و گمراه‌کننده است که توجه‌مان را تنها بر یک نقطه خاص متمرکز کنیم - مثلا تنها به آنچه در یک صنعت روی می‌دهد توجه کنیم و به اتفاقی که در تمام صنایع رخ می‌دهد، وقعی ننهیم؛ اما مغلطه‌های مهم اقتصاد، دقیقا از همین عادت همیشگی و کاهلانه فکر کردنِ تنها به برخی صنایع یا فرآیندهای خاص به صورتی جدا‌افتاده ریشه می‌گیرند. این مغالطات تنها به استدلال‌های سخنگویان در استخدام گروه‌های ذی‌نفع راه نمی‌یابند‌، بلکه حتی به بحث‌های برخی اقتصاددانانی که انسان‌هایی ژرف‌اندیش به شمار می‌آیند نیز رسوخ می‌کنند. مکتب «تولید برای استفاده، نه برای سود» (1) و حمله آن به نظام به ادعای سوسیالیست‌ها پلید قیمت‌ها در اصل بر این مغلطه جداسازی استوار شده است. هوا‌خواهان این مکتب می‌گویند که مشکل تولید حل شده است. (همان طور که خواهیم دید، خطایی که دوباره در اینجا پژواک یافته، نقطه‌ای است که بیشتر شارلاتان‌هایی که درباره تسهیم ثروت داد سخن سر می‌دهند و بیشتر افرادی که رفتاری تعصب‌آمیز درباره پول دارند، استدلال‌های خود را از آن آغاز می‌کنند.) دانشمندان، متخصصان کار‌آیی، مهندسین و تکنسین‌ها این مشکل را حل کرده‌اند. آنها می‌توانند تقریبا هر چه را که بر زبان می‌آوریم، در مقادیر عظیم و تقریبا نامحدودی تولید کنند؛ اما افسوس که نه مهندسانی که تنها به تولید می‌اندیشند، بلکه تجارت پیشگانی که فقط به سود فکر می‌کنند، بر دنیا حاکم هستند. این تاجرها هستند که به مهندسان دستور و سفارش می‌دهند، نه بر عکس. افراد اهل تجارت هر چیزی را تا وقتی که سودی در تولیدش باشد می‌سازند، اما لحظه‌ای که دیگر سودی در این کار نباشد، هر چند خواسته‌های افراد زیادی برآورده نشده باشد و دنیا برای تولید مقدار بیشتری از این کالا زار بزند، سنگدلانه و ظالمانه دست از تولید آن خواهند کشید. در این دید‌گاه چنان مغالطات بی‌شماری وجود دارد که نمی‌توان کلافی را که از آنها در هم بافته شده، به یکباره باز کرد؛ اما خطای اساسی، همان طور که پیش‌تر اشاره کرده‌ایم، از نگاه به تنها یک یا حتی چند صنعت، به شکلی که گویی هر یک از آنها جدا از بقیه عمل می‌کنند، سر‌چشمه می‌گیرد‌؛ اما در حقیقت یکایک آنها در ارتباط با همه صنایع دیگر وجود دارند و تمام تصمیم‌های مهمی که در آنها گرفته می‌شود، از تصمیمات اتخاذ شده در کل صنایع دیگر تاثیر می‌گیرند و بر آنها اثر می‌گذارند. اگر مشکل بنیادینی را که بنگاه‌ها به طور کلی مجبور به حل آن هستند بفهمیم، بهتر می‌توانیم این نکته را درک کنیم. اجازه دهید برای آنکه موضوع تا حد امکان ساده شود، مشکلی را در نظر بگیریم که کسی مثل رابینسون کروزوئه در جزیره متروک خود با آن دست در گریبان است. خواسته‌های او در ابتدا بی‌پایان به نظر می‌رسند. باران خیسش می‌کند، از شدت سرما به خود می‌لرزد و از گرسنگی و تشنگی رنج می‌برد. به همه چیز نیاز دارد: آب برای نوشیدن، غذا برای خوردن، سقفی بالای سرش، محافظت در برابر حیوانات، آتش و جایی نرم برای آنکه دراز بکشد. برای او ممکن نیست که همه این نیازها را یکباره برآورده کند. وقت، انرژی یا منابع لازم برای این کار را ندارد. باید بلافاصله به سراغ اضطراری‌ترین نیاز خود برود. گیریم بیش از همه تشنگی عذابش می‌دهد. جایی را روی ماسه‌ها می‌کند تا آب باران در آن جمع شود یا ظرفی ساده و ابتدایی را می‌سازد. با این همه وقتی تنها اندکی آب جمع کرد، باید پیش از آنکه به فکر بهبود آن باشد، سر وقت یافتن غذا برود. می‌تواند برای صید ماهی تلاش کند، اما برای این کار یا به نخ و قلاب نیاز دارد یا به تور و باید ساخت اینها را شروع کند؛ اما هر کاری که انجام دهد، او را از کاری دیگر که اندکی کمتر اضطراری است، باز می‌دارد یا آن را به تاخیر می‌اندازد. او پیوسته با مساله کاربردهای بدیل وقت و نیروی کار خود روبه‌رو است. شاید خانواده دکتر ارنست بتواند راحت‌تر از پس حل این مشکل بر‌آید. این خانواده باید به افراد بیشتری غذا دهد، اما دست‌های بیشتری نیز برای کار کردن دارد؛ می‌تواند دست به تقسیم و تخصصی کردن کار بزند. پدر شکار کند، مادر به پخت‌و‌پز بپردازد و بچه‌ها هیزم جمع کنند؛ اما حتی وضعیت در این خانواده هم نمی‌تواند به گونه‌ای باشد که یکی از اعضایش، بی‌توجه به اضطرار نسبی نیاز مشترکی که او برآورده می‌کند و بی‌توجه به دیگر نیاز‌هایی که همچنان برآورده نشده‌اند، به شکلی پایان‌ناپذیر کار ثابتی را انجام دهد. اگر بچه‌ها مقدار مشخصی هیزم جمع کرده باشند، به هیچ رو نمی‌توان آنها را برای افزودن بر حجم این توده هیزم جمع‌شده به کار گرفت. به زودی وقت آن می‌رسد که یکی از آنها مثلا به دنبال آب بیشتر فرستاده شود. خانواده نیز با مشکل همیشگی انتخاب از میان کاربردهای بدیل نیروی کار روبه‌رو است و اگر آنقدر خوش‌شانس باشد که تفنگ، لوازم ماهیگیری، قایق، تبر، اره و ... را به دست آورده باشد، با مشکل انتخاب از میان کاربرد‌های جایگزین نیروی کار و سرمایه رو‌در‌رو خواهد بود. به نحوی وصف‌نا‌پذیر احمقانه تلقی خواهد شد که عضوی از خانواده که هیزم جمع می‌کند، گلایه کند که اگر برادرش به جای صید ماهی که برای شام خانواده به آن نیاز دارند، تمام روز به او کمک می‌کرد، می‌توانستند هیزم بیشتری جمع کنند. در مورد یک فرد یا خانواده تنها، آشکارا پذیرفته می‌شود که یک شغل، تنها می‌تواند به بهای نحیف شدن همه مشاغل دیگر گسترش یابد. مثال‌هایی ابتدایی از این دست را گاهی اوقات با بر‌چسب «اقتصاد کروزوئه» به سخره می‌گیرند. شوربختانه این مثال‌ها بیشتر از سوی کسانی مسخره می‌شوند که بیش از همه به آنها نیاز دارند و نمی‌توانند اصل خاصی را که حتی در این شکل ساده توضیح داده شده است، درک کنند یا وقتی نوبت به بررسی پیچیدگی‌های گیج‌کننده یک جامعه اقتصادی بزرگ و مدرن می‌رسد، نشان آن را به تمامی گم می‌کنند. دو حال بیایید به سراغ چنین جامعه‌ای برویم. در جوامعی از این گونه مشکل کاربرد‌های مختلف نیروی کار و سرمایه در ارضای هزاران نیاز مختلف و در برآوردن خواسته‌هایی با درجات گوناگون اضطرار، باید چگونه حل شود؟ دقیقا نظام قیمتی است که این مساله را حل می‌کند. این مشکل از طریق روابط درونی دائما دگرگون‌شونده میان هزینه‌های تولید‌، قیمت‌ها و سود بر‌طرف خواهد شد. قیمت‌ها به واسطه ارتباط میان عرضه و تقاضا تعیین می‌شوند و به نوبه خود بر آنها اثر می‌گذارند. وقتی افراد خواهان مقدار بیشتری از یک کالا هستند، قیمت بیشتری را برای آن پیشنهاد می‌کنند. قیمت‌ها بالا می‌رود. سود آنهایی که این کالا را می‌سازند، زیاد‌تر می‌شود. از آنجا که اکنون تولید این کالا سود‌آور‌تر از کالا‌های دیگر است، افرادی که تا به حال در این کسب‌و‌کار مشغول بوده‌اند، تولید‌شان را بالا می‌برند و افراد بیشتری به آن جذب می‌شوند. سپس افزایش عرضه، قیمت را پایین می‌آورد و از حاشیه سود می‌کاهد، تا جایی که حاشیه سود کالایی که از آن صحبت کردیم، دوباره تا سطح عمومی سود (با نظر به ریسک‌های نسبی) در صنایع دیگر پایین می‌آید. یا ممکن است تقاضا برای این کالا افت کند یا عرضه آن تا جایی افزایش یابد که قیمتش تا سطحی که سود تولید آن از سود ساخت کالا‌های دیگر کمتر شود پایین آید، به گونه‌ای که حتی شاید عملا تولید آن با ضرر همراه شود. در این حالت تولید‌کنندگان حاشیه‌ای، یعنی آنهایی که کمتر از همه کارآمد هستند یا هزینه تولیدشان از همه بیشتر است، به کلی از میدان کسب‌و‌کار بیرون رانده خواهند شد. حال این محصول را تنها تولید‌کنندگان کارآمدتری که با هزینه‌های کمتری کار می‌کنند، می‌سازند. عرضه آن نیز پایین خواهد آمد یا دست‌کم افزایش عرضه آن متوقف خواهد شد. این باور که قیمت‌ها توسط هزینه‌های تولید تعیین می‌شوند، ریشه در این فرآیند دارد. این عقیده در این شکل از بیان خود درست نیست. قیمت‌ها توسط عرضه و تقاضا تعیین می‌شوند و عامل تعیین‌کننده تقاضا برای یک کالا این است که افراد تا چه اندازه خواستار آن هستند و چه چیزی برای ارائه در عوض آن دارند. این درست است که عرضه تا حدودی در اثر هزینه‌های تولید مشخص می‌شود. اما هزینه‌ای که تولید یک کالا در گذشته به بار آورده است، نمی‌تواند تعیین‌کننده ارزش آن باشد. ارزش به ارتباط کنونی عرضه و تقاضا بستگی دارد؛ اما انتظارات افراد حاضر در میدان فعالیت‌های تجاری در این باره که تولید یک کالا در آینده چه هزینه‌ای را به بار خواهد آورد و قیمت آتی آن چه خواهد بود، تعیین‌کننده مقدار تولید آن است. این مساله بر عرضه آتی اثر‌گذار خواهد بود. از این رو قیمت یک کالا و هزینه نهایی تولید آن پیوسته گرایش دارند که با یکدیگر برابر شوند، اما نه به این خاطر که هزینه نهایی تولید مستقیما تعیین‌کننده قیمت است. از این رو می‌توان نظام کسب‌و‌کار خصوصی را با هزاران ماشینی مقایسه کرد که هر یک توسط حاکمی کمابیش خودکار تنظیم می‌شود و تحت نظارت قرار می‌گیرد و با این حال، این ماشین‌ها و تنظیم‌کنندگان‌شان همگی با یکدیگر ارتباطی درونی دارند و بر همدیگر اثر می‌گذارند؛ به گونه‌ای که عملا مثل ماشینی بزرگ عمل می‌کنند. بیشتر ما باید متوجه «تنظیم‌کننده خودکار» در موتور‌های بخار شده باشیم. این تنظیم‌کننده معمولا از دو توپ یا وزنه که توسط نیروی گریز از مرکز کار می‌کنند، تشکیل می‌شود. وقتی سرعت موتور بالا می‌رود، توپ‌ها از میله‌ای که به آن متصل هستند، دور می‌شوند و از این طریق به شکلی خود‌کار دریچه سوپاپ را که تنظیم‌کننده جریان ورودی بخار است، تنگ می‌کنند یا به کلی می‌بندند و به این شیوه سرعت موتور را پایین می‌آورند. از سوی دیگر چنانچه موتور با سرعت بسیار کمی کار کند، توپ‌ها می‌افتند، دریچه سوپاپ را باز‌تر می‌کنند و سرعت موتور را بالا می‌برند؛ بنابراین هر گونه تغییری نسبت به سرعت مطلوب، نیروهایی را که به اصلاح این اختلاف گرایش دارند، به کار می‌اندازد. دقیقا به همین شیوه است که عرضه نسبی هزاران کالای مختلف در نظام کسب‌و‌کار رقابتی خصوصی به سامان در‌می‌آید. وقتی افراد مقدار بیشتری از یک کالا را خواستار می‌شوند، پیشنهاد‌های رقابتی‌شان قیمت آن را بالا می‌برد. به این ترتیب سود تولید‌کنندگانی که به ساخت این محصول مشغولند، افزایش می‌یابد. این مساله مایه آن می‌شود بر تولید خود بیفزایند. دیگران به این سو رانده می‌شوند که تولید برخی از محصولاتی را که پیش از این می‌ساختند، متوقف کنند و به ساخت این کالا که بازدهی بهتری را برایشان به همراه می‌آورد، روی آورند؛ اما این روند در همان حین که عرضه برخی کالا‌های دیگر را پایین می‌آورد، عرضه محصولی را که به آن اشاره کردیم زیاد می‌کند؛ بنابراین قیمت این کالا نسبت به محصولات دیگر کاهش می‌یابد و محرکی که در راستای افزایش نسبی تولید آن وجود داشت، نا‌پدید می‌شود. به همین ترتیب اگر تقاضا برای یک محصول افت کند، قیمت و سودی که از تولید آن به بار می‌آید، کمتر می‌شود و تولید آن کاهش پیدا می‌کند. این دگرگونی آخر است که مایه بهت آنهایی می‌شود که قادر به درک «نظام قیمت‌ها»یی که سرزنشش می‌کنند، نیستند. آنها نظام قیمت‌ها را به ایجاد کمیابی متهم می‌کنند و با تغیر می‌پرسند که چرا تولید‌کننده‌ها باید ساخت کفش را در جایی که ادامه تولیدش غیر‌سود‌آور می‌شود، قطع کنند؟ چرا تنها سود خود آنها باید مسیر‌شان را تعیین کند؟ چرا باید توسط بازار هدایت شوند؟ چرا تا «ظرفیت کامل فرآیندهای تکنیکی جدید» به تولید کفش ادامه نمی‌دهند؟ این پیروان فلسفه «تولید برای استفاده» نتیجه می‌گیرند که نظام قیمتی و کسب‌و‌کار خصوصی، تنها شکلی از «اقتصاد کمیابی» هستند. این پرسش‌ها و نتیجه‌گیری‌ها در سفسطه نگاه به یک صنعت در حالتی جدا‌افتاده و در سفسطه نگاه به درخت و غفلت از جنگل ریشه دارند. تا یک نقطه خاص، لازم است که کفش تولید شود؛ اما تولید کاپشن، پیراهن، شلوار، خانه، بیل، خیش، کارخانه، پل، شیر و نان هم ضروری است. سفیهانه است که کوه‌هایی از کفش اضافی را روی هم تلنبار کنیم، تنها به این خاطر که می‌توان دست به چنین کاری زد و در عین حال صدها نیاز ضروری‌تر، برآورده‌نشده باقی بمانند. در اقتصادی که در تعادل به سر می‌برد، یک صنعت معین تنها می‌تواند به بهای تحلیل صنایع دیگر توسعه یابد؛ زیرا در هر لحظه عوامل تولید محدود هستند. یک صنعت را تنها می‌توان با منحرف ساختن نیروی کار، زمین و سرمایه‌ای توسعه داد که در حالتی غیر از این در صنایع دیگر به کار گرفته می‌شدند و اینکه صنعتی رو به افول می‌نهد یا از افزایش تولید خود دست می‌کشد، ضرورتا به این معنا نیست که کاهش خالصی در تولید کل روی داده. کاهش تولید در این نقطه صرفا نیروی کار و سرمایه را برای امکان‌پذیر کردن توسعه صنایع دیگر آزاد کرده است؛ بنابراین کاملا اشتباه است اگر نتیجه بگیریم که کاهش تولید در یک نقطه حتما به معنای کاهش تولید کل است. خلاصه اینکه هر چیزی به بهای چشم‌پوشی از چیزی دیگر تولید می‌شود. به واقع می‌توان خود هزینه‌های تولید را به عنوان چیزهایی (تفریح و فراغت یا مواد خام دارای دیگر کاربرد‌های بالقوه) تعریف کرد که چشم‌‌مان را در راستای تولید آنچه که ساخته می‌شود، بر آنها می‌بندیم. از آنچه گفتیم، چنین بر‌می‌آید که اینکه اجازه دهیم صنایع رو به زوال بمیرند، به همان اندازه برای سلامت اقتصادی پویا ضروری است که بگذاریم صنایع در حال رشد جان بگیرند، چون صنایع رو به مرگ، نیروی کار و سرمایه‌ای را که باید برای استفاده در صنایع رو به رشد آزاد شود، به خود جذب می‌کنند. تنها نظام قیمتی است که گر‌چه بسیار به آن بهتان زده شده، می‌تواند مشکل بس پیچیده تعیین دقیق این را که چه مقدار از ده‌ها هزار کالا و خدمت مختلف باید تولید شوند، حل کند. این معادلات که در حالتی غیر از این سر‌‌گیجه‌آور هستند، به شکلی تقریبا خودکار توسط نظام قیمت، سود و هزینه حل می‌شوند. این سیستم آنها را به نحوی غیر‌قابل‌مقایسه، بهتر از هر گروهی از بوروکرات‌ها حل می‌کند؛ چون توسط نظامی حل می‌شوند که در آن هر مصرف‌کننده تقاضای خود را ابراز می‌کند و هر‌روزه رای یا رای‌هایی تازه را به زبان می‌آورد، در حالی که دیوان‌سالاران سعی می‌کنند که این مشکلات را نه با ساخت آن چه خود مصرف‌کننده‌ها می‌خواسته‌اند، بلکه با ساخت آنچه خود تصور می‌کنند برای مصرف‌کننده‌ها مفید است، حل کنند. با این همه گر‌چه بوروکرات‌ها نظام کما‌بیش خودکار بازار را درک نمی‌کنند، اما همواره از سوی آن به درد‌سر می‌افتند. آنها پیوسته در تلاشند که این نظام را معمولا به نفع یک گروه فشار نا‌راضی بهبود بخشند یا اصلاح کنند. پاورقی 1- Production-for-use-and-not-for-profit، یکی از اصول بنیادین برای ساخت اقتصادی سوسیالیستی که طرفدارانش معتقدند که تولید برای دستیابی به سود (یا همان کاپیتالیسم) نمی‌تواند از پس ارضای نیاز‌های افراد و مخصوصا نیاز‌های طبقه کارگر برآید، چون سرمایه تنها برای ساخت کالا‌ها یا خدماتی به کار می‌رود که تولید‌شان سود‌آور است. تولید برای استفاده به معنای برآوردن مستقیم تقاضا به واسطه تولید کالا‌ها و خدمات به خاطر ارزش استفاده‌شان است و نه تولید آنها برای فروش در بازار، م.


ارسال محتوا به دوستان نظرات خود را در رازنامه ثبت کنید                به اشتراک گذاری محتوا در فیسبوک به اشتراک گذاری محتوا در گوگل پلاس به اشتراک گذاری محتوا در لینکدین به اشتراک گذاری محتوا در توی تر

مشخصات ثبت اطلاعات

مدیریت رازنامه

مدیریت رازنامه

تاریخ ثبت:
1390/01/23
بروزرسانی:
1390/01/23
آخرین مشاهده:
1403/01/09

نظرات و پیشنهادات


دریافت آخرین اطلاعات رازنامه
با ثبت پست الکترونیکی خود و یا دوستان خود همیشه از آخرین اطلاعات سایت آگاه شوید.

دریافت آخرین اطلاعات رازنامه

پرسش ها و پاسخ ها

    با عرض سلام و خسته نباشید در صورتی شرکتی به عنوان اسپانسر با ما مشغول فعالیت باشد از نظر اداره مالیاتی پول های واریزی از طرف اسپانسر به چه صورت شناسایی میشود ؟ آیا معاف از مالیات است؟

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    باسلام من کاردان دامپزشکم باشراکت مرغداری خریدیم مرغدار نمونه کشور شدم سرم کلاه گذاشتن مرغداری رو فروختن .میخوام کار شروع کنم نمیدونم چیکار باید بکنم.از مردم فراری شدم میترسم با هر کس کار کنم سرم کلاه

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    سلام،وقت بخیر زمانی که لیست تعدیل حقوق تهیه می گردد و حقوق و عیدی از مالیات معاف می گردند در سیستم حسابداری چطور باید مالیات حقوق را کسر کرد متشکرم

    احمد نورمحمدی
    احمد نورمحمدی  ( راهبری سیستم های حسابداری - مالیاتی مشاور مالی مالیاتی شرکت های دانش بنیان )

    سلام وقت بخیر من دوتا حساب دارم به نام پیش دریافت عوارض و ارزش فزوده و پیش پرداخت عوارض و ارزش افزود موقع پرداخت ارزش افزوده و عوارض چطوری سند بزنم و این که چرا تفاوت ارزش افزوده خرید من و ارزش ا

    مانوئیل یوحنائی
    مانوئیل یوحنائی ( حسابداری مالی و مالیاتی -حسابداری صنعتی - حسابرسی - حسابرسی داخلی  )

    سلام ، وقت بخیر نحوه سند زدن پرداختی بیمه تامین اجتماعی به چه صورته ؟ بدون این که تو لیست حقوق و دستمزد بیام ه صورت جداگانه چطوری ثبت بزنم؟

    احمد نورمحمدی
    احمد نورمحمدی  ( راهبری سیستم های حسابداری - مالیاتی مشاور مالی مالیاتی شرکت های دانش بنیان )

    سلام به مشاور محترم من تازه دیپلم در رشته حسابداری گرفته ام نمی دانم به تحصیل در دانشگاه ادامه دهم یا خیر ؟ با توجه به اینکه بیکاری در مقطع دانش آموختگان عال زیاد است چه کنم ؟ لطفا" رهنمایی بفرمائید

    عیسی ذوقی
    عیسی ذوقی ( مشاور بازرگانی، مالی ومالیاتی  )

    سلام و وقت بخیر برای استارت آپ ها و کسب و کارهای الکترونیک آیا معافیت مالیاتی وجود دارد؟ در صورت تایید، نحوه استفاده از معافیت چگونه است؟

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    با سلام خدمت جنابعالی چنانچه پروانه بهره برداری کارگاه یا کارخانه ای که در شهرک صنعتی به نام فرد باشد ولی همین شخص مدیرعامل شرکتی باشد که در همان کارگاه مشغول تولید است و برای آن شرکت دفاتر قانونی تهی

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    سلام و وقت بخیر برای استارت آپ ها و کسب و کارهای الکترونیک آیا معافیت مالیاتی وجود دارد؟ در صورت تایید، نحوه استفاده از معافیت چگونه است؟

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    با سلام خدمت استاد محترم برای آموزش کارکنان در دوره آموزشی اکسل در حسابداری میخواستم ببینم چطوری باید با شما هماهنگی کنیم. با تشکر

    مهدی مقدسی
    مهدی مقدسی ( مشاوره مالی ،حسابداری و حسابرسی مالی و مالیاتی ،قانون مالیات های مستقیم. اکسل .قوانین بازار سرمایه، )