آیا زمان تغییر فرا رسیده است؟

منبع: دنیای اقتصاد تاریخ انتشار: 1390-03-31
نویسنده: مترجم: سریما نازاریان
چکیده:

زمانی که دو نیروی پلیس شهری پیتر کروکشنک مدیر عامل سازمان بیمه اسکاتیا را به سمت ماشین پلیس می‌بردند، آرلین جیمز و جیوف سیمون شاهد ماجرا بودند. پلیس‌ها مدیر عامل را برای باز جویی در مورد کلاه برداری سهام بازداشت کرده بودند.


آیا زمان تغییر فرا رسیده است؟ این اواخر یک سال بسیار بد برای این سازمان 150 ساله بود. جایی که آرلین ده سال به عنوان مدیر منابع انسانی کار کرده بود. این سازمان بیمه، خدمات گوناگونی را ارائه می‌کرد. زمانی که حسابرسان داخلی سازمان شروع به بازرسی منابع مالی شرکت کردند، سازمان به اندازه کافی از مواجه شدن با بازار مسکن آمریکا آسیب دیده بود. آنها کشف کرده بودند که سهامی ‌به مبلغ 500 میلیون پوند انگلیس در این سازمان به اشتباه ثبت شده است. سازمان مجبور بود حساب‌های مالی سال‌های 2006، 2007 و 2008 را مجددا ارائه کند. مدیر عامل و مدیر مالی منتخب او مجبور به استعفا شده بودند و دولت شروع به بررسی حساب‌های مالی سازمان کرده بود. جیوف گفت: «خدا را شکر که روزنامه‌نگار‌ها سرشان جای دیگری گرم است. لااقل می‌تواند در آرامش سازمان را ترک کند.» آرلین به مدیر عملیاتی سازمان نگاه کرد و هیچ نگفت. او مدتی بود که به مدیر عامل سازمان مشکوک شده بود و تا حدودی هم از دستگیر شدن او خوشحال بود. نگرانی او حالا این بود که نکند کارکنان دیگر سازمان از جمله همین مدیر عملیاتی سازمان جیوف هم با او دستشان در یک کاسه بوده باشد. او گفت: «من خوشحالم که ما برنامه جانشین‌پروری را اجرا کردیم، ولی خیلی بد شد که این اتفاق به این زودی افتاد. من مطمئن نیستم که فرد مناسبی را برای جایگزینی مدیر عامل داشته باشیم.» «درست است، ولی تو در هر حال عالی عمل کردی و حالا اعتبار بسیاری به دست آورده‌ای.» زمانی که خودروی پلیس سازمان را ترک کرد، آرلین به این موضوع فکر می‌کرد که چگونه می‌تواند از اعتبارش برای راضی کردن هیات مدیره در راستای اعمال تغییراتی که سازمان به آن نیازمند بود، استفاده کند. نیاز رهبری از نوعی دیگر؟ آرلین در دفترش منتظر رییس هیات مدیره دیوید بود. او که قبلا مدیر عامل یک شرکت زنجیره‌ای تولید پوشاک بود، حالا تمام سعی‌اش را می‌کرد که اعتبار سازمان را به آن برگرداند. آرلین فکر می‌کرد که با استفاده از اعتبار اخلاقی که پیدا کرده است، می‌تواند روی دیوید برای تغییرات حساب کند. حرف‌هایی که می‌خواست بزند را در سرش مرور می‌کرد که دیوید وارد دفترش شد. او پس از اینکه از دیوید پذیرایی کرد، برای او توضیح داد که هدف این جلسه تشریح نیازهایی است که یک رهبر جدید باید برآورده کند و در عین حال تاثیراتی که مشکلات اخیر روی کارکنان و فرهنگ سازمانی گذاشته است. دیوید می‌بینی که ما به یک برهه مهم در طول عمر سازمان رسیده‌ایم. ما نمی‌دانیم که کارهای غیراخلاقی تا چه حد در سازمان پیش رفته‌اند، ما باید کاری بکنیم که هم سهامداران داخلی و هم خارجی‌ها از ما راضی باشند.» دیوید گفت: «کاملا موافقم.» آرلین که کمی‌ آرام شده بود گفت: «من فکر می‌کنم کسی را می‌خواهیم که هوش احساسی بالایی داشته باشد، متواضع و صادق باشد و در عین حال از کسب‌وکار به خوبی سر در بیاورد. کسی که به سازمان کمک کند تا سلامت اخلاقی و فرهنگیش را دوباره به دست بیاورد.» دیوید در سکوت گوش کرد و سپس گفت: «عالی به نظر می‌رسد، ولی آرلین فکر نمی‌کنی فردی با این مشخصات را از کجا باید بیاوریم؟» آرلین گفت: «من فکر می‌کنم که ما باید یک مدیر تغییرات عالی را از خارج از سازمان استخدام کنیم. کسی که بتواند جهت حرکت سازمان را به یک سمت جدید تغییر دهد و آن را برای نسل‌های بعدی آماده کند.» دیوید گفت: «درست است که ما به فردی با توانایی بالا نیاز داریم. ولی فکر نمی‌کنم که شوک وارد کردن به سازمان در چنین شرایطی کار درستی باشد. ما با موقعیت به خوبی رو به رو شدیم و دفعه بعد مسلما حساب‌های مالی درستی را ارائه خواهیم داد. زیرساخت‌های سازمان تغییری نکرده است. فردی که ما نیاز داریم، یک مدیر عالی با تجربه طولانی در صنعت و توانایی بالا در حسابرسی است.» «بگذار چیزی را نشانت دهم.» آرلین سعی کرد از راه دیگری وارد شود. لپ‌تاپ را به سمت دیوید چرخاند تا او بتواند صفحه را ببیند. «اینها نتایج نظر سنجی سازمان از کارکنان است. آمار را ببین.» نظر سنجی نشان می‌داد که 52 درصد کارکنان فکر می‌کردند که اعتبارشان خدشه دار شده است. 74 درصد احساس می‌کردند که اخلاق واحدشان خیلی ضعیف است. آرلین ادامه داد: «حالا بدتر هم می‌شود. برخی از نظرها را بخوان!» دیوید برخی از نظرات را خواند. «من قبلا به عضوی از سازمان بودن افتخار می‌کردم، حالا خجالت می‌کشم بگویم کجا کار می‌کنم.» «ما به مدیر عاملی نیاز داریم که واقعا به سازمان اهمیت بدهد.» یکی دیگر نوشته بود: «من از سازمان نا امید شده‌ام.» دیوید گفت: «من تعجب نمی‌کنم. ما این موضوع را از همه داریم می‌شنویم که مردم شاکی هستند.» به نظر می‌رسید که دیوید منظور آرلین را متوجه نمی‌شود. «من فکر می‌کنم که این آمار نشان می‌دهند ما به رهبری از خارج از سازمان نیاز داریم.» دیوید پس از مدتی سکوت گفت: «درست است. ما به یک شخص قوی و با اخلاق نیاز داریم. کسی که بتواند سکان را در دست بگیرد. نه کسی که قایق را کلا سرنگون کند.» آرلین چیزی نگفت و تمام سعی‌اش را کرد که نا امیدیش را نشان ندهد. دیوید گفت: «برای من در مورد مشخص کردن صفاتی که انتظار داریم مدیر عامل جدید داشته باشد بیشتر توضیح بده و من سعی می‌کنم بهترین فرد ممکن را شناسایی کنم. ولی باید بدانی که در نهایت این اعضای هیات مدیره هستند که تصمیم می‌گیرند.» زمانی که دیوید دفتر را ترک کرد، آرلین به این فکر می‌کرد که نباید به عنوان اولین نفر برای مشورت در این مورد به دیوید نزدیک می‌شد. آنها در این زمینه اصلا توافق نداشتند و شاید دیوید سعی می‌کرد در آینده او را به حاشیه براند. کاندیدای مدیر‌عاملی جدید مارتا گفت: «من معمولا به تماس‌های استخدام‌کننده‌ها جواب نمی‌دهم. ولی شما واقعا مرا وسوسه کردید.» او که زنی قدرتمند در یک کت و شلوار آبی بود، ادامه داد، «از آنجا که داشتم به انگیس می‌آمدم گفتم شما را هم ببینم.» آرلین از همین الان تحت تاثیر قرار گرفته بود. مارتا که متولد انگلیس بود، در حال حاضر مدیرعامل یک شرکت آمریکایی بود که سرمایه‌گذاران از کارهای او در آن سازمان بسیار راضی بودند. او پس از ورودش به سازمان، سود آوری آن را دو برابر کرده بود. ولی آنطور که می‌گفت، اواخر می‌خواست به کشورش برگردد. او که صاحب سه فرزند بود، گفت: «شما نمی‌توانید با کارکنان مانند برده رفتار کنید و انتظار داشته باشید آنها عملکرد خوبی داشته باشند. باید به آنها کارهایی چالش بر انگیز بدهید و سپس به آنها پاداش بدهید. زمانی که کارکنان خوشحال باشند، مشتریان هم خوشحال می‌شوند.» «مسلما داستان مدیرعامل قبلی ما را شنیده‌اید. اگر به شما پیشنهاد مدیر عاملی در این سازمان داده می‌شد، چه کارهایی می‌کردید؟» «اول اینکه همه چیز را شفاف‌سازی می‌کردم. به این ترتیب که به انجام شدن تحقیقات بیش از پیش کمک می‌کردم. با کارکنان فعالانه صحبت می‌کردم. در راهروها راه می‌رفتم و به آنها می‌گفتم که اوضاع بهتر می‌شود و اینکه ما به همکاری آنها نیاز داریم.» آرلین با هر کلمه بیشتر و بیشتر قانع می‌شد که این زن یک کاندیدای بسیار قدرتمند است. پس از اینکه مارتا رفت، آرلین به دیوید زنگ زد و گفت: «ما اینجا یک کاندیدای قوی داریم. می‌خواهم بدانم نظر تو در مورد او چیست.» او مناسب نیست زمانی که دیوید دوباره وارد دفتر آرلین شد او گفت: «خوب نظرت چه بود؟» «مسلما او زن خیلی باهوشی است. اینکه مدرک حقوق دارد خیلی خوب است. یک مشاور خوب است. ولی فکر می‌کنم باز هم باید بگردیم. نمی‌دانم، یک جور خیلی جسور و پرخاشگر به نظر می‌رسید. لطافت لازم را نداشت. شاید بیش از حد در آمریکا مانده است.» آرلین حس می‌کرد که دارد عصبانی می‌شود، ولی خودش را کنترل کرد که با دیوید دعوا نکند. او حتی در مورد سایر کاندیداها که همگی هم مرد بودند و بسیار بیشتر از مارتا رک بودند، اینگونه حرف نزده بود. شاید دیوید بیش از حد سنتی بود. آرلین برای یادآوری اینکه کاندیداهای دیگر هیچ کدام مناسب نبودند، گفت: «هیات مدیره تا حالا کاندیداهای زیادی را دیده است، ولی هیچ کدام مناسب نبودند یا تجربه لازم برای شرکت را نداشتند یا اینکه زیاد صادق به نظر نمی‌رسیدند. من فکر می‌کنم که مارتا قوی‌ترین کاندیدایی است که تا حالا دیده‌ایم.» دیوید دستش را تکان داد و گفت: «آره، آره، ولی فکر نمی‌کنم این زن دقیقا همان کسی است که ما نیاز داریم. ولی باز هم قول می‌دهم در موردش بیشتر فکر کنم.» زمانی که دیوید دفتر را ترک کرد و به اندازه کافی دور شد، آرلین در را به هم کوبید و با صدای بلند شروع به غرغر کرد. درگیر آن شب همسر آرلین که احساس می‌کرد او اواخر خیلی در کارش غرق شده است، به زور او را برای شرکت در یک کنسرت موسیقی بیرون برد. آنها در رستوران چینی مورد علاقه‌شان غذا خوردند و آرلین راجع به نگرانی‌هایش به همسرش توضیح داد. «من نمی‌فهمم چرا دیوید این‌قدر بی تفاوت است. مارتا واقعا یک کاندیدای عالی است. او همان مدیر تغییری است که اسکاتیا به آن نیاز دارد.» همسرش پاسخ داد: «اصلا دلم نمی‌خواست جای تو بودم» و سپس سکوت کرد. آرلین به وضوح می‌توانست صدای فکر کردن او را بشنود. «تو همه اعضای هیات مدیره را می‌شناسی. شاید بد نباشد با یکی از آنها به صورت محرمانه صحبت کنی و نظر او را هم بدانی.» آرلین که نمی‌توانست روی موسیقی که می‌شنود تمرکز کند، حواسش دوباره به کارش معطوف شد. شاید بد نبود به توصیه همسرش عمل کند. ولی این کار ریسک هم داشت. اگر فرد مورد نظر نمی‌خواست خودش را درگیر موضوع کند چه؟ درست است که او در هیات مدیره نفوذ داشت، ولی اگر داشت بیش از پیش فشار می‌آورد چه؟ حتی اگر او برنده می‌شد و مارتا را استخدام می‌کردند و سپس هیات مدیره به او اجازه نمی‌داد تغییرات لازم را اعمال کند چه؟ ناگهان موسیقی تمام شد و همه شروع به کف زدن کردند. ولی آرلین حتی ذره‌ای از آن را نشنیده بود. سوال: آرلین تا کجا باید برای اعمال تغییرات فشار بیاورد؟ منبع: HBR پاسخ مطالعه موردی : آرلین، مدیر منابع انسانی سازمان اسکوتیا است که مدیرعامل اخیر آن به دلیل پاره‌ای مشکلات اخراج شده است. حالا به اعتبار و برند سازمان آسیب رسیده است و آرلین به وضوح نارضایتی کارکنان از وضع فعلی را می‌بیند و اعتقاد دارد برای بهبود اوضاع سازمان به مدیر عاملی نیاز دارد که بتواند در سازمان تغییرات مناسبی به وجود بیاورد. ولی دیوید رییس هیات مدیره سازمان با حرف‌های او قانع نمی‌شود. در این میان آرلین کاندیدای مناسبی را هم دیده است که از خارج از سازمان برای مدیریت عاملی استخدام شود. ولی دیوید اعتقاد دارد که فرد مورد نظر باید از درون خود سازمان انتخاب شود. حالا آرلین می‌بیند که اگر بیش از این اصرار کند، جایگاه خودش را به خطر می‌اندازد و نیز حتی اگر فرد مورد نظر او مدیر عامل شود، در آینده شاید در سازمان به او اجازه آزادی عمل کافی برای اعمال تغییر داده نشود. سوال این است که آرلین تا چه اندازه باید روی نظرش پا فشاری کند؟ *** اول اینکه آرلین باید مدارک بیشتری برای لزوم به تغییر در سازمان جمع آوری کند. بدون شک، مدیران منابع انسانی می‌توانند به عنوان عوامل تغییر در همکاری با مدیران ارشد سازمان نقش مهمی‌را ایفا کنند. آرلین نیاز به تغییر را به روشنی می‌بیند و در شرایط عادی می‌توانست روی مشخص کردن مدیر عامل تاثیر بسیاری بگذارد. ولی شرایط سازمان اسکوتیا شرایط عادی نیست و آرلین هم خودش را برای به دست آوردن میزان تاثیرگذاری که در حال حاضر به آن نیازمند است، آماده نکرده است. به عنوان یک حرفه‌ای در بخش منابع انسانی، مسوولیت او عمل کردن به عنوان «مدیر ایجاد یکپارچگی» است. او باید شهامت ابراز کردن شک‌هایی را که به مدیر عامل قبلی سازمان برده بود در خود جمع می‌کرد و آن را با مدیران ارشد سازمان و هیات‌مدیره سازمان در میان می‌گذاشت؛ ولی متاسفانه او در این مورد سکوت اختیار کرد.توانایی او در تاثیرگذاری روی تصمیم‌گیری کاندیدای مناسب برای مدیر عاملی از جنبه دیگری هم محدود می‌شود؛ چرا که او به عنوان یکی از اعضای تیم استخدام‌کننده شناخته نمی‌شود. دیوید، رییس هیات مدیره این موضوع را به روشنی می‌گوید که با وجود اینکه او با در نظر گرفتن حرف‌ها و نظرات آرلین تصمیم گیری خواهد کرد؛ ولی در نهایت آرلین یکی از تصمیم‌گیران نیست.با توجه به این نکته که او از همان ابتدا سعی کرد به دیوید نزدیک شود، حالا خودش را به گونه‌ای در گوشه‌ای دور از دیگران قرار داده است. برای اینکه بتواند از این موقعیت در بیاید، آرلین باید به خوبی فکر کند و بهترین راه نزدیک شدن به سایر اعضای هیات مدیره را تشخیص دهد. به عنوان قدم اول او باید شواهد بیشتری مبنی بر الزام تغییر در سازمان جمع کند. داده‌های واقعی، حرف‌های او را تقویت خواهد کرد. او باید با زبان تجاری ضررهای ماندن در وضعیت فعلی را برای هیات‌مدیره توضیح دهد. بازخورد کارکنان در تحقیق بدون نامی‌که در اسکوتیا انجام شده بود و نمایانگر میزان نارضایتی کارکنان از وضع موجود بود، یک نقطه شروع عالی است؛ ولی او باید موضعش را قوی‌تر کند. او باید از نتایج تحقیقات خارجی که ارتباط میان میزان انگیزه کارکنان و کارآیی را نشان می‌دهند استفاده کند. با داشتن این اطلاعات در دستش، او جایگاه بسیار محکم‌تری برای به پیش رفتن خواهد داشت.آرلین در عین حال باید ارتباط محکمی‌میان درک منفی از برند سازمان و میزان موفقیت سازمان در آینده برقرار کند. او باید وضعیت خطرناکی را که اسکوتیا در حال حاضر در آن گرفتار شده است با استفاده از شرایط بازار و استراتژی‌های سازمان‌های رقیب به تصویر بکشد. در ادامه او می‌تواند بگوید که با توجه به میزان خسارتی که در حال حاضر به اعتبار سازمان خورده است، اسکوتیا برای اینکه بتواند در این میدان مسابقه دوباره به جایگاه برتر خود باز گردد، نیازمند نو آوری‌های بسیاری است که این کار هم نیازمند داشتن مدیر عاملی است که آماده مشخص کردن یک قلمرو جدید برای سازمان باشد و توانایی آن را داشته باشد.زمانی که دیوید در مقابل حرف‌های آرلین مبنی بر اینکه مدیر عامل جدید باید بسیاری صفات عالی را داشته باشد، می‌گوید که یک دفعه بگو باید یک جادوگر فارغ التحصیل‌هاگوارتز را استخدام کنیم، پر بیراه نمی‌گوید. آرلین و دیوید در مورد اینکه کدام مدارک و خصوصیات مدیر عامل جدید غیرقابل بحث هستند و در هر کاندیدایی باید وجود داشته باشند، هرگز به توافق نرسیدند. او باید فیدبک‌هایی را که هیات استخدام نسبت به هر کاندیدا داده است، را به دقت بررسی کند تا بفهمد آنها دقیقا به دنبال چه مشخصاتی در یک مدیر عامل مناسب هستند. تنها در این موقع است که او می‌تواند یک تصویر مشخص از مدیر عامل برتری که آنها به دنبال آن می‌گردند به دست بیاورد. با در دست داشتن این مدارک و یک پیغام روشن و سازگار، آرلین می‌تواند با اعتماد به نفس با اعضای هیات مدیره مواجه شود. او باید تصمیم بگیرد که به جای انتخاب کردن تعداد محدودی از آنها که دوستانش هم هستند، با همه آنها صحبت کند. دیدن فرد فرد آنها به تنهایی یک ایده خوب و عملی است. به این ترتیب او می‌تواند دینامیک‌های تاثیر گذار روی موقعیت را بهتر درک کند و تصویر مشخص‌تری از شخصیت‌ها و استیل‌های هر کدام از اعضای هیات مدیره به دست بیاورد.در نهایت، شاید آرلین نتواند مارتا را برای این نقش مدیر عاملی انتخاب کند؛ ولی با دنبال کردن این توصیه‌ها او می‌تواند اعتبار خوبی به عنوان یک فرد حرفه‌ای در سازمان به دست بیاورد و تضمین کند که کاندیدای قدرتمندی در نهایت به عنوان مدیر عامل اسکوتیا انتخاب می‌شود. منبع: HBR


ارسال محتوا به دوستان نظرات خود را در رازنامه ثبت کنید                به اشتراک گذاری محتوا در فیسبوک به اشتراک گذاری محتوا در گوگل پلاس به اشتراک گذاری محتوا در لینکدین به اشتراک گذاری محتوا در توی تر

مشخصات ثبت اطلاعات

مدیریت رازنامه

مدیریت رازنامه

تاریخ ثبت:
1390/03/31
بروزرسانی:
1390/04/08
آخرین مشاهده:
1403/01/31

نظرات و پیشنهادات


دریافت آخرین اطلاعات رازنامه
با ثبت پست الکترونیکی خود و یا دوستان خود همیشه از آخرین اطلاعات سایت آگاه شوید.

دریافت آخرین اطلاعات رازنامه

پرسش ها و پاسخ ها

    با عرض سلام و خسته نباشید در صورتی شرکتی به عنوان اسپانسر با ما مشغول فعالیت باشد از نظر اداره مالیاتی پول های واریزی از طرف اسپانسر به چه صورت شناسایی میشود ؟ آیا معاف از مالیات است؟

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    باسلام من کاردان دامپزشکم باشراکت مرغداری خریدیم مرغدار نمونه کشور شدم سرم کلاه گذاشتن مرغداری رو فروختن .میخوام کار شروع کنم نمیدونم چیکار باید بکنم.از مردم فراری شدم میترسم با هر کس کار کنم سرم کلاه

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    سلام،وقت بخیر زمانی که لیست تعدیل حقوق تهیه می گردد و حقوق و عیدی از مالیات معاف می گردند در سیستم حسابداری چطور باید مالیات حقوق را کسر کرد متشکرم

    احمد نورمحمدی
    احمد نورمحمدی  ( راهبری سیستم های حسابداری - مالیاتی مشاور مالی مالیاتی شرکت های دانش بنیان )

    سلام وقت بخیر من دوتا حساب دارم به نام پیش دریافت عوارض و ارزش فزوده و پیش پرداخت عوارض و ارزش افزود موقع پرداخت ارزش افزوده و عوارض چطوری سند بزنم و این که چرا تفاوت ارزش افزوده خرید من و ارزش ا

    مانوئیل یوحنائی
    مانوئیل یوحنائی ( حسابداری مالی و مالیاتی -حسابداری صنعتی - حسابرسی - حسابرسی داخلی  )

    سلام ، وقت بخیر نحوه سند زدن پرداختی بیمه تامین اجتماعی به چه صورته ؟ بدون این که تو لیست حقوق و دستمزد بیام ه صورت جداگانه چطوری ثبت بزنم؟

    احمد نورمحمدی
    احمد نورمحمدی  ( راهبری سیستم های حسابداری - مالیاتی مشاور مالی مالیاتی شرکت های دانش بنیان )

    سلام به مشاور محترم من تازه دیپلم در رشته حسابداری گرفته ام نمی دانم به تحصیل در دانشگاه ادامه دهم یا خیر ؟ با توجه به اینکه بیکاری در مقطع دانش آموختگان عال زیاد است چه کنم ؟ لطفا" رهنمایی بفرمائید

    عیسی ذوقی
    عیسی ذوقی ( مشاور بازرگانی، مالی ومالیاتی  )

    سلام و وقت بخیر برای استارت آپ ها و کسب و کارهای الکترونیک آیا معافیت مالیاتی وجود دارد؟ در صورت تایید، نحوه استفاده از معافیت چگونه است؟

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    با سلام خدمت جنابعالی چنانچه پروانه بهره برداری کارگاه یا کارخانه ای که در شهرک صنعتی به نام فرد باشد ولی همین شخص مدیرعامل شرکتی باشد که در همان کارگاه مشغول تولید است و برای آن شرکت دفاتر قانونی تهی

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    سلام و وقت بخیر برای استارت آپ ها و کسب و کارهای الکترونیک آیا معافیت مالیاتی وجود دارد؟ در صورت تایید، نحوه استفاده از معافیت چگونه است؟

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    با سلام خدمت استاد محترم برای آموزش کارکنان در دوره آموزشی اکسل در حسابداری میخواستم ببینم چطوری باید با شما هماهنگی کنیم. با تشکر

    مهدی مقدسی
    مهدی مقدسی ( مشاوره مالی ،حسابداری و حسابرسی مالی و مالیاتی ،قانون مالیات های مستقیم. اکسل .قوانین بازار سرمایه، )