تجمل و تحمل

منبع: دنیای اقتصاد تاریخ انتشار: 1389-11-24
نویسنده: مترجم: یاسر میرزایی
چکیده:

فقط در حوزه عمومی نیست که «آنچه دیده می‌شود»، «آنچه دیده نمی‌شود» را به کسوف می‌برد. در بخش عظیمی از اقتصاد سیاسی، این پدیده دیده شدن و دیده‌ نشدن، موجب ایجاد استانداردهای غلط اخلاقی شده است.



تجمل و تحمل

این پدیده سبب می‌شود که ملت‌ها میان اهداف اخلاقی و اهداف مادی‌شان یک نوع خصومت ببینند. کدام یک دلسردکننده‌تر یا غم‌انگیزتر است؟ ببینید: هیچ پدر خانواده‌ای را نمی‌یابید که وظیفه خود نداند به فرزندانش نظم، مدیریت خوب، اقتصاد خانه، صرفه‌جویی و مدیریت مخارج بیاموزد. همه اینها خوب و درست؛ اما از دیگر سو کدام سخن عمومی‌تر از این ضرب‌المثل است: «ذخیره کالاها رگ‌های مردم را خشک می‌کند» یا «تجمل اغنیا، راحتی فقرا را در پی دارد» یا «مسرفان به خویشتن ضرر می‌زنند اما دولت را غنا می‌بخشند» یا «مازاد سفره اغنیا است که نان سفره فقرا می‌شود.»
به وضوح اینجا تناقضی آشکار میان اندیشه‌های اخلاقی و اندیشه‌های اقتصادی هست. چند نفر از برجستگان وقتی به این تعارض اشاره‌ کرده‌اند، با متانت با آن برخورد کرده‌اند؟ این چیزی است که من هیچ وقت نتوانسته‌ام درک کنم؛ زیرا برای من این طور به نظر می‌رسد که چیزی دردناک‌تر از حضور هم‌زمان دو گرایش متعارض در ذهن انسان نیست. بشر از افراط در هر دو سوی این طیف به انحطاط کشیده می‌شود. صرفه‌جویی می‌تواند او را به فقری هولناک بکشد و اسراف می‌تواند او را به ورشکستی مطلق دچار کند.
این ضرب‌المثل‌های عامه، صرفه‌جویی و اسراف را با نگاهی غلط ارائه می‌کنند؛ نتایج فوری و آنچه دیده می‌شود را در نظر می‌گیرند و اثرات آتی و آنچه معمولا دیده نمی‌شود را فرو می‌گذارند. اجازه دهید تا این نگاه ناکامل را کامل کنیم.
موندور و برادرش اریست، ارث پدری‌شان را تقسیم کرده‌اند و هر کدام درآمدی پنجاه‌هزار فرانکی در سال دارند. موندور انسان نوع‌دوستی است. او آدم دست و دل بازی است. او اسباب خانه‌اش را چند بار در سال و کالسکه‌اش را هر ماه عوض می‌کند؛ مردم از ابزارهای هوشمندانه‌ای حرف می‌زنند که او به کار می‌گیرد تا سریع‌تر از شر پول‌هایش خلاص شود؛ در یک کلام او بالزاک و الکساندر دوما را در جیبش می‌گذارد.
ستایش‌کنندگان همیشه دور او را گرفته‌اند. «خداوند عمرش را زیاد کند. او حامی کارگران است. او فرشته‌ای است میان مردم. درست است که او غرق در اسراف است؛ او کثافت را با کثافت می‌پوشاند؛ شرافت خود او و شرافت انسان تا حدی از این رفتار خدشه می‌بیند. ..، اما که چه؟ او از حاصل کار خود نمی‌خورد و از ثروتش بهره می‌برد، اما او پول را به گردش می‌اندازد. حیاط خانه او هیچ وقت از بازرگانان خالی نیست و آنها همیشه راضی او را ترک می‌کنند. آیا مردم نمی‌گویند که وقتی پولی به جریان افتاد به آنها هم چیزی می‌رسد؟»
اریست زندگی‌ای کاملا متفاوت را در پیش گرفته است. اگر او یک خودخواه نباشد حداقل «فردگرا» است؛ زیرا او در خرج کردن عاقل است، تنها تفریحات متعادل و معقول را پی‌می‌گیرد، به آینده فرزندانش می‌اندیشد و در یک کلمه «پس‌انداز» می‌کند.
و من اکنون از شما می‌خواهم که سخنان مردم راجع به او را بشنوید.
«این مردک پولدار پست‌فطرت ناخن‌خشک چه خوبی دارد؟ البته، خوب، چیزهای جذاب و هیجان‌برانگیزی نیز در زندگی ساده او هست؛ علاوه بر آن او نیز انسان است و خیرخواه و بخشنده، اما او اهل «حساب و کتاب» است. او همه درآمدش را دور نمی‌ریزد. خانه او همیشه چراغانی و مملو از مردم نیست. چرا باید فرش‌بافان، مبل‌سازان، فروشندگان اسب و شیرینی‌پزان قدردان او باشند؟»
این قضاوت‌ها که بلای اخلاق ماست، مبتنی بر حقیقتی است که چشم‌ها را خیره کرده است: ولخرجی برادر مسرف و حقیقتی که از چشم‌ها دور مانده است: خرج برابر یا حتی بیشتر برادر عاقل.
اما امور آن‌چنان توسط خالق الهی نظم اجتماعی، شایسته چیده شده است که در همه چیز اقتصاد سیاسی و اخلاق بیش از آنکه تعارضی با هم داشته باشند در هماهنگی کامل هستند؛ بنابراین عقلانیت اریست نه تنها ارزشمند‌تر که «سودمند‌تر» از نابخردی موندور نیز هست.
وقتی من از سودمندی بیشتر حرف می‌زنم، منظورم سودمندی بیشتر برای تنها اریست نیست، حتی منظورم برای جامعه به طور کلی هم نیست؛ منظور من سودمندی بیشتر برای کارگران حال‌ حاضر و صنعت امروز است.
برای اثبات این امر کافی است در پس چشم‌ ذهنتان قرار بگیرید و آن نتایج مخفی افعال آدمی را ببینید که با چشم سر نمی‌توان دید.
بله، ولخرجی موندور نتایجی دارد که همه چشم‌ها می‌بینند: هر کسی می‌تواند درشکه‌ها، نقاشی‌های ظریف روی سقف، فرش‌های نفیس و شکوه عمارت او را ببیند. همه می‌دانند که اسب‌های اصیل او در مسابقه شرکت می‌کنند. شامی که او در خانه پاریسش تدارک می‌بیند مردمان خیابان را مجذوب می‌کند و آنها به هم می‌گویند: «عجب مرد نیکی که نه تنها درآمدش را انبار نمی‌کند، تو گویی سوراخی در سرمایه‌اش ایجاد شده است.» این چیزی است که دیده می‌شود.
اگر از منظر منفعت کارگران نگاه کنیم، دیدن آنچه بر سر درآمد اریست می‌آید ساده نیست. اگر ما خط سیر آن را دنبال کنیم، مطمئن خواهیم شد که درآمد او «تا سنت آخر» خرج اشتغال کارگران می‌شود، همان‌طور که درآمد موندور چنین می‌شود. تنها تفاوتی که وجود دارد این است: ولخرجی ابلهانه موندور محکوم به کاهش پیوسته است و ضرورتا به پایان خواهد رسید؛ خرج کردن عاقلانه اریست سال به سال بیشتر خواهد شد و اگر چنین باشد، مطمئنا منافع عمومی با اخلاق هماهنگ است.
اریست برای خود و خانه‌اش سالانه بیست‌هزار فرانک خرج می‌کند. اگر این مقدار خرج کردن او را شاد نکند، او سزاوار عاقل خوانده شدن نیست. او البته وضعیت فقرا را نیز مد نظر دارد؛ او به جهت اخلاقی خود را در محذورات می‌بیند تا گاهی در جهت رفع آنها بکوشد؛ بنابراین سالی ده‌هزار فرانک صدقه می‌دهد. در میان تجار، صنعت‌کاران و کشاورزان نیز دوستانی دارد که گاهی در محذوریت مالی قرار می‌گیرند. او مراقب وضعیت آنها نیز هست و مواظب است تا اهداف آنها به نتیجه برسد؛ بنابراین سالی ده هزار فرانک دیگر را برای این کار کنار گذاشته است. در نهایت او دخترانی دارد که باید به فکر جهیزیه آنها باشد و پسرانی که باید نگران آینده آنها باشد؛ بنابراین بر خود می‌داند که سالانه ده هزار فرانک دیگر را نیز پس‌انداز و سرمایه‌گذاری کند.
بنابراین او درآمدش را چنین خرج می‌کند: 1- مخارج شخصی: 20000 فرانک، 2- صدقه: 10000 فرانک، 3- کمک به دوستان: 10000 فرانک، 4- پس‌انداز: 10000 فرانک. اگر ما به هر کدام از این فقرات نگاه کنیم، خواهیم دید که حتی یک سنت هم نیست که خرج صنعت ملی نشود.
«مخارج شخصی.» این مخارج برای کارگران و مغازه‌داران دقیقا همان اثراتی دارد که مخارج موندور برای آنها دارد. این مساله‌ای بدیهی است و اجازه دهید بیشتر توضیح ندهم.
«صدقه». ده‌هزار فرانکی که به این کار اختصاص داده شده است نیز صنعت را حمایت می‌کند؛ این پول‌ها به نانوا، قصاب، خیاط و فروشنده لوازم منزل می‌رسد، زیرا اگر چه نان و گوشت و لباس‌ها مورد استفاده مستقیم اریست نیست، اما کسانی به جانشینی او از آنها استفاده می‌کنند. حال باید توجه کرد که این جایگزینی ساده یک مصرف‌کننده با مصرف‌کننده‌ای دیگر تاثیری بر صنعت به طور کلی ندارد. تمایزی میان اینکه اریست خود هزار فرانک خرج کند یا از فقیری بخواهد که به جای او خرج کند، وجود ندارد.
«کمک به دوستان». دوستانی که اریست به آنها ده‌هزار فرانک بخشیده یا قرض داده است، پول را به خاک نمی‌سپارند؛ این تصوری مخالف فرضیات ماست. او این پول را به آنها داده است تا با آن تجارتی راه بیندازند یا بدهی‌شان را پرداخت کنند. در حالت اول صنعت تشویق می‌شود. آیا کسی هست که بگوید ده هزار فرانکی که موندور خرج می‌کند با ده‌هزار فرانکی که اریست یا دوستانش خرج می‌کنند از یک قماش نیست؟ اگر این پول صرف پرداخت بدهی شود، تنها اتفاقی که می‌افتد این است که فرد سومی وارد ماجرا می‌شود؛ طلبکاری که اختیار ده‌هزار فرانک را بر عهده می‌گیرد، اما او هم بالاخره این پول را یا صرف تجارت یا صنعت یا استخراج منابع طبیعی می‌کند؛ او فقط واسطه‌ای بیشتر میان اریست و کارگران است. اسامی تغییر می‌کند نه مخارج؛ بنابراین تشویق صنعت باقی می‌ماند.
«پس‌انداز». می‌ماند ده‌هزار فرانکی که «پس‌انداز» شده است و این جاست که از ‌نظر تشویق هنر، صنعت و استخدام کارگران، موندور بر اریست برتری می‌یابد اگرچه از ‌نظر اخلاقی اریست خود را کمی بالاتر از موندور می‌داند.
دیدن این تعارضی که میان قواعد بزرگ طبیعت رخ می‌نماید برای من به دور از رنج فیزیکی نیست. اگر آدمی ناگزیر از انتخاب میان دو وضعیت شد که در یکی از منافعش بگذرد و در دیگری از وجدانش، گویا باید برای آینده او احساس ناامیدی کنیم. خوشبختانه چنین نیست. برای آنکه اریست تفوق اقتصادی‌اش را نیز همچون تفوق اخلاقی‌اش به دست آورد، کافی است این فرض تسلی‌دهنده را درک کنیم که صحتش کمتر از تعارض پیش‌ آمده نیست: «پس‌انداز کردن همان خرج کردن است.»
هدف اریست از پس‌انداز ده‌هزار فرانک چیست؟ آیا او می‌خواهد ده‌هزار فرانک را در چاهی در باغش دفن کند؟ به وضوح خیر. او تمایل دارد که سرمایه و درآمدش را افزایش دهد. در نتیجه این پولی که او برای خرید لوازم معاش استفاده نمی‌کند، صرف خرید زمین، خانه، اوراق قرضه دولتی و سهام صنعتی می‌شود یا ممکن است او نزدیک دلال یا بانکدار سرمایه‌گذاری کند. اگر این پول را در تمام موارد استفاده آن پی‌ بگیرید، متقاعد خواهید شد که گرچه خریداران یا قرض‌گیرندگان یا کسان دیگری واسطه خواهند شد، اما در نهایت صرف تشویق صنعت خواهد شد همان قدر که اگر اریست به پیروی از برادرش آن را خرج خرید لوازم منزل، جواهرات و اسب‌ها می‌کرد.
وقتی اریست آن ده‌هزار فرانک را صرف خرید زمین یا اوراق می‌کند، چنین می‌کند چون احساس می‌کرده است که نیازی به خرج کردن آن ده‌هزار فرانک ندارد. این همان چیزی است که شما بر علیه او استفاده می‌کنید.
اما با همین فرضیات، کسی که زمینش را می‌فروشد باید پولی را که کسب کرده‌ است به نحوی خرج کند؛ بنابراین این ده‌هزار فرانک نهایتا خرج می‌شود حال توسط اریست یا واسطه‌ای که جای او را می‌گیرد.
بنابراین از نظر طبقه کارگر و پشتیبانی از صنعت، تنها یک تفاوت میان عمل اریست و موندور هست. خرج موندور به صورت مستقیم توسط او و پیرامون او صورت می‌گیرد؛ «این مساله دیده می‌شود». بخشی از خرج اریست توسط واسطه‌هایی و با فاصله از او صورت می‌گیرد؛ «این مساله دیده نمی‌شود»، اما در واقع، برای هر کسی که می‌تواند اثرات را به علل وصل کند، آنچه دیده نمی‌شود همان قدر واقعی است که آنچه دیده می‌شود. اثبات شد که در هر دو مورد پول «در گردش» است؛ بنابراین در صندوق برادر عاقل هیچ چیزی بیش از برادر مسرف باقی نمی‌ماند.
بنابراین غلط است اگر بگوییم صرفه‌جویی ضرری واقعی به صنعت است. در این پاسخ این کار همان‌قدر سودمند است که ولخرجی.
اما تفوق صرفه‌جویی وقتی رخ می‌نماید که خودمان را به جای محدود کردن به زمانی گذرا و کوتاه‌مدت به در نظر گرفتن بلندمدت عادت دهیم.
فرض کنید ده سال بگذرد. چه بر سر موندور و ثروتش و محبوبیت عمومی‌اش می‌آید؟ همه‌اش تمام می‌شود. موندور نابود شده است؛ بسیار دور از وضعیتی که در آن پنجاه‌هزار فرانک در سال برای اقتصاد ریخت و پاش می‌کرد، شاید حتی باری بر دوش اجتماع باشد. در هر صورت او دیگر مایه مسرت مغازه‌داران نیست؛ او دیگر به عنوان مشوق هنر و صنعت شمرده نمی‌شود؛ او هیچ خیری برای کارگران و حتی بازماندگانش ندارد؛ بازماندگانی که در عسرت و بدبختی رهایشان ساخته است.
در پایان سال دهم درآمد اریست نه تنها هم‌چنان در گردش است که سال به سال به درآمد او افزوده می‌شود. او به سرمایه ملی یا به عبارتی به سرمایه‌ای که پشتیبان دستمزدها است افزوده است و از آنجا که تقاضا برای کارگران وابسته به میزان این سرمایه است او در پیشرفت و افزایش پاداش طبقه کارگر مشارکت داشته است. او نهایتا خواهد مرد، اما فرزندانی را باقی خواهد گذاشت که جای او را در پیشرفت و تمدن‌سازی خواهند گرفت.
تفوق اخلاقی صرفه‌جویی بر ولخرجی جای بحث ندارد. از ‌نظر اقتصادی نیز برای هر کسی که در اثرات مستقیم امور متوقف نمی‌شود و می‌تواند اثرات نهایی آنها را ببیند، این تفوق مسلم است.



ارسال محتوا به دوستان نظرات خود را در رازنامه ثبت کنید                به اشتراک گذاری محتوا در فیسبوک به اشتراک گذاری محتوا در گوگل پلاس به اشتراک گذاری محتوا در لینکدین به اشتراک گذاری محتوا در توی تر

مشخصات ثبت اطلاعات

مدیریت رازنامه

مدیریت رازنامه

تاریخ ثبت:
1389/11/24
بروزرسانی:
1390/01/14
آخرین مشاهده:
1403/02/05

نظرات و پیشنهادات


دریافت آخرین اطلاعات رازنامه
با ثبت پست الکترونیکی خود و یا دوستان خود همیشه از آخرین اطلاعات سایت آگاه شوید.

دریافت آخرین اطلاعات رازنامه

پرسش ها و پاسخ ها

    با عرض سلام و خسته نباشید در صورتی شرکتی به عنوان اسپانسر با ما مشغول فعالیت باشد از نظر اداره مالیاتی پول های واریزی از طرف اسپانسر به چه صورت شناسایی میشود ؟ آیا معاف از مالیات است؟

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    باسلام من کاردان دامپزشکم باشراکت مرغداری خریدیم مرغدار نمونه کشور شدم سرم کلاه گذاشتن مرغداری رو فروختن .میخوام کار شروع کنم نمیدونم چیکار باید بکنم.از مردم فراری شدم میترسم با هر کس کار کنم سرم کلاه

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    سلام،وقت بخیر زمانی که لیست تعدیل حقوق تهیه می گردد و حقوق و عیدی از مالیات معاف می گردند در سیستم حسابداری چطور باید مالیات حقوق را کسر کرد متشکرم

    احمد نورمحمدی
    احمد نورمحمدی  ( راهبری سیستم های حسابداری - مالیاتی مشاور مالی مالیاتی شرکت های دانش بنیان )

    سلام وقت بخیر من دوتا حساب دارم به نام پیش دریافت عوارض و ارزش فزوده و پیش پرداخت عوارض و ارزش افزود موقع پرداخت ارزش افزوده و عوارض چطوری سند بزنم و این که چرا تفاوت ارزش افزوده خرید من و ارزش ا

    مانوئیل یوحنائی
    مانوئیل یوحنائی ( حسابداری مالی و مالیاتی -حسابداری صنعتی - حسابرسی - حسابرسی داخلی  )

    سلام ، وقت بخیر نحوه سند زدن پرداختی بیمه تامین اجتماعی به چه صورته ؟ بدون این که تو لیست حقوق و دستمزد بیام ه صورت جداگانه چطوری ثبت بزنم؟

    احمد نورمحمدی
    احمد نورمحمدی  ( راهبری سیستم های حسابداری - مالیاتی مشاور مالی مالیاتی شرکت های دانش بنیان )

    سلام به مشاور محترم من تازه دیپلم در رشته حسابداری گرفته ام نمی دانم به تحصیل در دانشگاه ادامه دهم یا خیر ؟ با توجه به اینکه بیکاری در مقطع دانش آموختگان عال زیاد است چه کنم ؟ لطفا" رهنمایی بفرمائید

    عیسی ذوقی
    عیسی ذوقی ( مشاور بازرگانی، مالی ومالیاتی  )

    سلام و وقت بخیر برای استارت آپ ها و کسب و کارهای الکترونیک آیا معافیت مالیاتی وجود دارد؟ در صورت تایید، نحوه استفاده از معافیت چگونه است؟

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    با سلام خدمت جنابعالی چنانچه پروانه بهره برداری کارگاه یا کارخانه ای که در شهرک صنعتی به نام فرد باشد ولی همین شخص مدیرعامل شرکتی باشد که در همان کارگاه مشغول تولید است و برای آن شرکت دفاتر قانونی تهی

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    سلام و وقت بخیر برای استارت آپ ها و کسب و کارهای الکترونیک آیا معافیت مالیاتی وجود دارد؟ در صورت تایید، نحوه استفاده از معافیت چگونه است؟

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    با سلام خدمت استاد محترم برای آموزش کارکنان در دوره آموزشی اکسل در حسابداری میخواستم ببینم چطوری باید با شما هماهنگی کنیم. با تشکر

    مهدی مقدسی
    مهدی مقدسی ( مشاوره مالی ،حسابداری و حسابرسی مالی و مالیاتی ،قانون مالیات های مستقیم. اکسل .قوانین بازار سرمایه، )