مناقشه سامرز و مدیریت دانشگاه‌ها

منبع: دنیای اقتصاد تاریخ انتشار: 1390-04-23
نویسنده: مترجم:
چکیده:

این هفته نیز به مناقشه لری سامرز برمی‌گردیم نه برای اینکه نکات اصلی در اظهار نظرهای هفته گذشته را طور دیگری تکرار کنیم، بلکه برای اینکه مسائل بزرگ‌تر حکمرانی دانشگاه‌ها را مدنظر قرار دهیم که این مناقشه مطرح می‌سازد.


مناقشه سامرز و مدیریت دانشگاه‌ها درباره این مسائل کلی‌تر، بکر و من اختلاف نظرهای کاملا جدی داریم. استدلال علیه سامرز که از سوی منتقدان هیات علمی ایراد می‌شود چهار پایه دارد: او جسارت به خرج داده بود که غیبت از کار کورنل وست یک عضو برجسته هیات علمی را به چالش کشد که درنتیجه او با رنجیده خاطر شدن استعفا داد؛ سامرز رفتار تحکم‌آمیز و حتی بی‌ادبانه‌ای در برخورد با اعضای هیات علمی داشت. او از مشورت با هیات علمی در موضوعات اداری، از قبیل گسترش فضای دانشکده و تبدیل آن از حالت سنتی خودداری می‌کند. او نگاه متعارف لیبرال‌های چپ را به چالش کشید که هر گونه حضور کمتر داشتن یک گروه در فعالیتی آبرومندانه (مثلا حضور زنان در دانشکده‌های علوم هاروارد) باید به علت تبعیض و نه ترجیحات یا توانایی‌ها و استعدادها باشد. به خاطر این اقدامات است که سامرز، پرشورترین و پویاترین رییسی است که هاروارد از دوران ریاست جیمز کونانت تاکنون به خود دیده است و وادار شده است (یا دست‌کم این‌طور احساس می‌شود) درگیر یک دوره شرم‌آور بازآموزی به سبک کمونیست‌ها شود که مستلزم اعترافات مکرر و دائما با خفت و خواری، خودانتقادی و وعده‌های اصلاحات شده است. او شبیه شاگرد تنبلی است که برای تنبیه مجبور به گذاشتن کلاه بوقی بر سر شده است. چرا او رضایت داده است در این آیین خودتخریبی شرکت کند؟ چرا او از نهیب‌زدن به منتقدان خود خودداری کرد؟ برای اینکه میزان عجیب بودن وضعیت وی را متوجه شویم، واکنش مدیر عامل یک بنگاه تجاری و هیات‌مدیره آن را تصور کنید، اگر پس از اینکه مدیر عامل از یکی از مدیران بنگاه به خاطر غیبت از کار انتقاد کرد و تعداد زنان کمتر در رده‌های بالای مدیریتی بنگاه را به ترجیحات آنها و نه تبعیض علیه آنها نسبت داد، برخورد تحکم‌آمیز و رییس مآبانه‌ای با کارمندان داشت و از تقسیم قدرت تصمیم‌گیری با آنها خودداری ورزید، با تهدید عدم رای اعتماد کارمندان مواجه شود. او و هیات‌مدیره به کارمندان خواهند گفت گورتان را گم کنید؛ اما البته در آنجا هیچ خطری از این ناحیه وجود ندارد که کارکنان بنگاه صحنه‌گردان رای عدم اعتماد باشند، چون هر کارمندی این نکات را بدیهی می‌گیرد که مدیرعامل می‌تواند کج‌خلق باشد، می‌تواند کارکنان کم کار را بیرون کند، می‌تواند هر طور که به صلاح بنگاه می‌داند اختیارات اندکی به زیردستان خود واگذار کند و می‌تواند منکر اتهامات تبعیض روا داشتن بشود؛ اما اگر سهامداران را جانشین کارکنان بنگاه کنیم، وضعیت به شدت تغییر می‌کند. سهامداران مالکان بنگاه هستند، آنها کارفرما هستند؛ مدیر عامل کارگزار و نماینده آنها است. او باید رعایت حال آنها را کرده و با آنها با احترام برخورد کند. از قرار معلوم، کادر هیات علمی هاروارد خودشان را مالکان این موسسه علمی ملاحظه می‌کنند؛ به نظر می‌رسد که سامرز با این موضوع موافق است؛ همان‌طور که بکر موافق است، اما من موافق نیستم. ادبیات اقتصادی درباره تعاونی‌های کارگری، مخالفت‌هایی با آن شکل از سازمان که متناسب با حکمرانی دانشگاهی است پیدا کرده است. کارگران افق دید کوتاه‌تری نسبت به مالکان موسسه دارند. منافع آنها در این است که تا جای ممکن از آن موسسه چیزی بگیرند قبل از اینکه بازنشسته شوند؛ آنچه پس از آن اتفاق می‌افتد هیچ اثر مستقیمی بر آنها ندارد؛ مگر اینکه مستمری بازنشستگی آنها وابسته به رونق و ثروت مداوم موسسه باشد. این ملاحظه را به کناری گذاریم (چون هیچ کاربردی برای مستمری اکثر اساتید ندارد)، انگیزه آنها در این است که بازی کوتاه مدتی را اجرا کنند که به زیان موسسه است. در حالی‌که اعضای هیات علمی در قالب گروهی شاید قادر به نابود کردن موسسه باشند و اگر این کار را بکنند به خودشان آسیب می‌رسانند، یک استاد که سرعت کارش را کم می‌کند یا از هر راهی به زیان منافع موسسه عمل می‌کند، بعید است تاثیر زیادی بگذارد. همه اینها درباره هاروارد صدق می‌کند. هیات علمی بیش از هر چیز به کار و حرفه خود علاقه دارند و بین آنچه برای کارشان خوب است و آنچه برای هاروارد خوب است ارتباط بسیار ضعیفی وجود دارد. هر یک از اعضای هیات‌ علمی که از سامرز بدگویی می‌کند، می‌داند که بدگویی وی بعید است باعث شود عذر سامرز را بخواهند و حتی اگر بدگویی فرد واقعا تاثیرگذار باشد و حتی اگر سامرز بهترین رییسی باشد که هاروارد می‌تواند پیدا کند، جانشین ناکارآی سامرز بعید است آنقدر زیان به هاروارد بزند که تاثیر محسوسی بر کار و درآمد فرد بدگویی‌کننده داشته باشد. مهم‌تر اینکه، فرد جانشین احتمال دارد تعظیم و تکریم زیادی به اعضای هیات علمی بکند که کار و بار آنها را بهتر سازد به این قیمت که سلامت مالی بلندمدت موسسه به خطر افتد. جدای از همراستا نبودن منافع هیات علمی و دانشگاه، هیات علمی در دانشگاه‌های پژوهش‌محور، معمولا شرکت‌کنندگان مسوول در اقدامات جمعی از قبیل حکمرانی دانشگاه نیستند. دانشگاه‌ها به دنبال گزینش افرادی نیستند که مهارت‌های ارتباطی قوی داشته باشند؛ چون بیشتر پژوهش‌های دانشگاهی یا تک نفره یا در گروه‌های دو یا سه نفره انجام می‌شوند، اگر چه استثنائاتی وجود دارد که بیشتر در علوم فنی و مهندسی دیده می‌شود. علاوه بر این، هیات علمی کاملا تخصصی هستند. بسیاری از آنها در حوزه‌هایی کار می‌کنند که کاملا بی‌ارتباط با مسائل مالی و سایر مسائل عملی است که در دانشگاه‌هایی به بزرگی و ثروتمندی‌ هاروارد ظاهر می‌شوند. دانشگاه‌ها به بنگاه‌های کارآفرینی بسیار پیچیده‌ای تبدیل شده‌اند. هاروارد بودجه سالانه چند میلیارد دلاری دارد. کاملا خنده‌دار است که کادر هیات‌ علمی زبان انگلیسی با خود فکر کنند که چه نقش مفیدی در گرفتن تصمیمات مربوط به تخصیص بودجه، برنامه‌های ساختمان‌سازی، روابط با دولت، سیاست حق اختراع، تصمیمات سرمایه‌گذاری و سایر ابعاد مهم حکمرانی دانشگاه مدرن دارند. آنها در جایگاهی نیستند که نقاط قوت سامرز در این حوزه‌ها را با آنچه که آنها نقاط ضعف وی در ارتباط با هیات‌ علمی، یا نظرات ایدئولوژیک وی که آنها توهین‌آمیز برداشت می‌کنند، با هم مقایسه نمایند. چون دانشگاه‌ها به صورت هویت‌های غیرانتفاعی بنیاد نهاده شده‌اند هیچ سهامداری ندارند؛ بنابراین مالکی به معنای متعارف آن وجود ندارد. از جنبه عملی قضیه، هیات امنای دانشگاه مالکان هستند؛ آنها موقوفات و هدایا و سایر دارایی‌های دانشگاه را کنترل می‌کنند و رییس دانشگاه را منصوب می‌نمایند که در عوض وی هم کادر اداری دانشگاه را منصوب می‌کند. منافع هیات امنا با منافع دانشگاه همخوانی بهتری پیدا می‌کند تا منافع هیات علمی با منافع دانشگاه. هیات امنا هیچ چشم‌داشت مالی شخصی در موفقیت دانشگاه ندارد؛ اما جایگاه یک عضو هیات امنا در دانشگاه معتبر وجهه بالایی داشته و کاملا مشهود است و هیات امنایی که بخواهد شغل خود را سرسری بگیرد شرمساری و بدنامی را تجربه خواهد کرد. البته هیات امنا چون حالت پاره‌ وقت و بیرونی به محیط دانشگاهی دارند واقعا نمی‌توانند دانشگاه را مدیریت کنند. آنها سعی در این کار هم ندارند. کارکرد اصلی آنها علاوه بر نظارت کلی و یاری رساندن در جمع‌آوری کمک‌های مالی، استخدام یک رییس و اخراج وی در صورت بد عمل کردن است (بنابراین آنها بسیار شبیه هیات مدیره یک بنگاه تجاری هستند.) این وظیفه محدودی است که هیات امنا باید بتواند با شایستگی تمام انجام دهد. رییس دانشگاه،‌ مدیر عاملی است که نفع مالی و اعتباری در موفقیت موسسه دارد. رییس دانشکده و کادر اداری وی، نه هیات امنا و نه هیات علمی هستند، بلکه باید دانشگاه را مدیریت کنند. نقش هیات علمی باید آموزش، پژوهش و انتصابات (به شرطی که اختیارات رییس دانشگاه و روسای دانشکده‌ها را نادیده نگیرد) در حوزه تخصص دانشگاهی آنها باشد. پس من دوست دارم ببینم که هیات علمی خودشان را کارکنان دانشگاه در نظر بگیرند و مدیریت را به رییس دانشگاه واگذار کنند. (دلیل دیگر برای این نتیجه‌گیری این است که مشغله مدیریتی داشتن باعث دور شدن از آموزش و دانش‌پژوهی می‌شود که بازدهی هیات علمی را کاهش می‌دهد. اگر چنین وضعی حاکم شود اثرات بد استادی دائمی را تشدید می‌کند، نهادی که بهره‌وری بیشتر اساتید را کاهش می‌دهد.) ایزاک رابی که بکر در اظهار نظر خویش نام وی را آورد، نه فقط بالاتر از میانگین اساتید دانشگاهی بود بلکه شخصی با فهم عملی بالا نیز بود. اگر دانشگاه‌های ما فقط از رابی‌ها تشکیل می‌شد، من از حکم‌راندن اعضای هیات علمی استقبال می‌کردم، اما افسوس که آنها شبیه رابی نیستند. در مخالفت با دیدگاه من، بکر استدلال می‌آورد که اولا رقابت بین دانشگاه‌ها، عملکرد عالی داشتن را بدون توجه به ساختار حکمرانی تضمین خواهد کرد و دوم اینکه مقایسه دانشگاه‌های آمریکا با دانشگاه‌های خارجی نشان می‌دهد که دانشگاه‌های ما باید کاری درست یا حتی کارهای درست زیادی انجام داده باشند؛‌ چون بهترین‌های جهان هستند. رقابت حقیقتا نیروی قدرتمندی برای افزایش کارآیی است، اما رقابت بین دانشگاهی به‌واسطه عوامل گوناگونی کند می‌شود؛ عواملی شامل نبود انگیزه سود و مشکل ارزیابی محصول تولیدی دانشگاه. من موافقم که دانشگاه‌های ما بهترین دانشگاه‌های جهان هستند اما مقایسه‌های از این نوع دعوت به آسوده خاطری و غره شدن است (اگر هیات امنای هاروارد از خودراضی بودند آنها سامرز را به ریاست منصوب نمی‌کردند!) وقتی که آمریکا مقررات انحصارطلبانه در صنعت تلفن داشت،‌ که تا زمان فروپاشی شرکت آمریکن تلفن تلگراف وجود داشت، ما بهترین شبکه تلفنی را در جهان داشتیم. زمانی که ما در جنگ ویتنام شکست خوردیم، آمریکا بهترین نیروهای مسلح جهان را داشت. وقتی سازمان هوانوردی داخلی یک کارتل خطوط هوایی ایجاد کرد، ما بهترین خطوط هوایی جهان را داشتیم. ما بهترین دانشگاه‌های جهان را داریم؛ اما من معتقدم که آنها بهتر از این می‌بودند اگر به نحو متفاوتی مدیریت می‌شدند. باور من با این واقعیت پشتیبانی می‌شود که دانشگاه‌های آمریکایی در جهت همسانی بیشتر با اصولی تحول می‌یابند که بنگاه‌های خصوصی اداره می‌شوند. زمان آن رسیده است که این شعار هیات علمی که «ما دانشگاه هستیم» از دور خارج شود. بکر من پیش از این درباره عوامل تعیین‌کننده‌ای بحث کردم که چرا تعداد زنان بسیار کمتری نسبت به مردان در رشته‌های علوم و سایر حوزه‌ها کاملا موفق می‌شوند. در آن زمان، عبارت مناقشه‌انگیز لری سامرز در این موضوع هنوز در دسترس عموم قرار نگرفته بود، اما اینک همگانی شده است و آن یک عبارت عالی و سنجیده‌ای بود که نباید باعث توهین به هر شخص اندیشمندی شود، اگر چه برخی حق دارند با آن سخنان موافق نباشند. همان‌طور که من هفته گذشته بحث کردم، او بالاترین اولویت را به تعهدات زمانی مورد نیاز برای رسیدن به موفقیت بالا در رشته‌های علمی داد. از آنجا که زنان بچه‌دار، زمان در دسترس بسیار کمتری دارند تا تمرکز شدید و برای دوره‌های زمانی طولانی بر کارشان داشته باشند، تعداد نامتناسبی از زنان کاملا موفق اصلا بچه ندارند. او همچنین اشاره کرد که دانشگاه‌ها و شرکت‌ها دارای مزیت رقابتی هستند اگر علیه زنان توانمند تبعیض قائل نشوند. از آنجا که سامرز رییس دانشگاه هاروارد، افق دید، توانایی فراوان و قدرتمندی از خود نشان داده است، شایستگی‌هایی دارد که روسای دانشگاه‌ها نوعا فاقد آن هستند، به استثنای ادوارد لوی در شیکاگو،‌ گرهارد کاسپر در استنفورد و چند نفر دیگر. اگر او اجازه یابد تا در پیگیری کوشش‌های خود باقی بماند، به عنوان یکی از روسای بزرگ دانشگاهی دهه‌های اخیر مورد استقبال قرار خواهد گرفت. اگر چه من می‌خواستم این نظرات را در جایی بیان کنم، آنها به حکمرانی دانشگاه که موضوع این هفته ما است نیز ربط پیدا می‌کنند. پوسنر خلاف این دیدگاه دلیل می‌آورد که اعضای هیات علمی باید دانشگاه‌ها را اداره کنند. او به چندین مشکل چنین نظامی اشاره می‌کند شامل اینکه اساتید منافع محدود و کوته‌بینانه خود را دنبال خواهند کرد به جای اینکه به اهداف بلندمدت دانشگاه توجه کنند، که اساتید بر اساس مهارت‌های اجتماعی گزینش نشده‌اند و اینکه دانشگاه‌ها پیچیده‌تر از آن شده‌اند که توسط مجموعه هیات علمی اداره شوند. عجیب است که وی به طرفداری از هیات امنای دانشگاه برمی‌خیزد به این شکل که منافع آنها با منافع دانشگاه بهتر همراستا می‌شود. در عین‌حال تجربه من این است که هیات امنا معمولا چیزهای اندکی درباره دانشگاهی که نظارت می‌کنند می‌دانند و معمولا علاقه‌ای به دانستن هم نشان نمی‌دهند، آنها از اساتید دانشگاه هراس دارند، در نقش هیات امنایی خیلی شجاع نیستند، معمولا با هر آنچه که کادر اداری دانشگاه به آنها عرضه می‌دارند موافقت می‌کنند و خیلی به ندرت رییس یک دانشگاه را مجبور به ترک شغل می‌کنند. در عین‌حال من باور دارم تنها روش رضایتبخش برای ارزیابی شیوه مدیریت دانشگاه‌ها (یا بنگاه‌های تجاری)، موفقیت یا عدم موفقیت آنها در بلندمدت است. اگر چه هیچ راه ساده‌ای مثل سودآوری، برای قضاوت کردن دانشگاه‌ها وجود ندارد، یک روش موثر برای قضاوت نظام دانشگاهی وجود دارد. نظام دانشگاهی آمریکایی با دانشجویانی پر شده است که از خارج آمدند شامل دانشجویان کشورهای ثروتمندی مثل آلمان و فرانسه که پیشینه طولانی آموزش عالی داشته‌اند. من از این نتیجه می‌گیرم که نظام دانشگاهی آمریکایی باید کارهای خوب بسیاری حداقل نسبت به سایر نظام‌ها انجام داده باشد و آنچه که در این نظام درست کار می‌کند تقریبا بدیهی است؛ چندین هزار دانشکده و دانشگاه عمومی و خصوصی رقابت سختی برای جذب هیات علمی، دانشجو و منابع مالی می‌کنند. اینکه نظام آموزش عالی آمریکا رقابتی‌تر از هر جایی است عنصر حیاتی در موفقیت آن به شمار می‌رود. رقابت باعث غربال کردن ناکارآها و ناکارآمدها می‌شود بدون ملاحظه اینکه بنگاه‌های رقیب، حداکثرکنندگان سود خصوصی مثل بیشتر بنگاه‌های تجاری هستند، غیرانتفاعی‌های خصوصی مثل بیشتر دانشگاه‌های آمریکا هستند، یا غیرانتفاعی‌های عمومی مثل اکثریت دانشگاه‌ها باشند. در هر صنعتی شامل بخش آموزش عالی، رویکردهای متفاوت بسیاری آزمون می‌شود همانطور که رابرت‌هاچینس رویکرد کتاب‌های عالی را برای آموزش دانشجویان کارشناسی از دانشگاه شیکاگو به کار بست. بیشتر این رویکردها شکست می‌خورند، همان طور که رویکرد کتاب‌های عالی شکست خورد چون که معلوم شد روش ضعیفی برای آموزش علوم، اقتصاد و سایر موضوعات است. اثر اصلی رقابت این است که فقط موفق‌ها در بلندمدت سرپا می‌مانند. آنچه که در یک محیط رقابتی بقا و دوام می‌آورد شاهد کاملی نیست، اما شاهد بسیار بهتری است در آنچه که اثربخشی دارد تا تلاش‌هایی که برای ارزیابی ساختار درونی سازمان‌ها به عمل می‌آید. این قضیه درست است حال چه رقابت برای فولاد، آموزش یا حتی بازار اندیشه‌ها به کار رود. به خصوص که این دلیل اصلی است که چرا من طرفدار کوپن تحصیلی هستم چون که روشی معنادار است تا رقابت بیشتری وارد نظام آموزشی دولتی کند. پوسنر به درستی اشاره می‌کند که اساتید نوعا دانشگاه‌های آمریکا را اداره می‌کنند. من در اظهارنظر گذشته ماجرایی درباره دوایت آیزنهاور گفتم زمانی که رییس تازه منصوب شده دانشگاه کلمبیا بود و همه اعضای هیات علمی را جمع کرده بود. او به حضار فهماند که می‌خواست با کارکنان دانشگاه کلمبیا ملاقاتی داشته باشد. گفته می‌شود که رابی فیزیکدان بزرگ دانشگاه کلمبیا جمله آیزنهاور را تصحیح کرد «آقای رییس دانشگاه، ما کارکنان این دانشگاه نیستیم، ما دانشگاه کلمبیا هستیم.» با توجه به کارآمدی نظام آموزش عالی آمریکا، حکمرانی آن شامل نقش هیات علمی، احتمالا در کل در مسیر درستی قرار دارد. برخی کارهای پژوهشی حتی نشان داده‌اند که یک صنعت متشکل از تعاونی‌های کارگران، قیاس پوسنر به دانشگاه‌هایی که توسط هیات علمی اداره می‌شوند در یک محیط رقابتی به سمت کارآیی بیشتر می‌رود چون که این تعاونی‌ها باید علیه همدیگر قیمت بدهند و در برابر سایر صنایع برای دریافت کار و سرمایه رقابت کنند. بیشتر آن ادبیات پژوهشی به رای دانشگاه‌هایی که توسط اساتید اداره می‌شوند و به سایر جنبه‌های ساختار دانشگاه‌های آمریکا هم بکار می‌رود. در عین حال بنگاه‌هایی که در رقابتی‌ترین صنایع هستند اغلب ناکارآ به نظر می‌رسند وقتی که با دقت در زیر میکروسکوپ دیده می‌شوند. به همین خاطر است که هر ساله بیشتر کتاب‌های پرفروش درباره اینکه چگونه مدیریت شرکت‌های آمریکایی را بهبود ببخشیم روانه دستگاه‌های خمیرکنی کاغذ می‌شوند. به همین ترتیب، واکنش برخی از اعضای هیات علمی در هاروارد به بیانات سامرز در همایش نیروی کار درباره زنان احمقانه است، اما از این مورد نباید برای قضاوت درباره کارآیی نظام آموزش عالی آمریکا استفاده شود. من درباره پیشنهادات برای بهبود نظام رقابتی که الان کار می‌کند تردید دارم. نظام دانشگاهی آمریکا رقابتی است و خیلی خوب کار می‌کند حداقل اگر بر اساس توانایی آن در جذب مداوم بهترین دانشجویان از خارج، تعداد اندک آمریکایی که برای دریافت مدارک عالیه به خارج می‌روند و تلاش‌های جاری در تقلید نظام آموزش عالی آمریکایی در بسیاری کشورهای دیگر قضاوت شود. ما نباید به خود مغرور شویم، اما این شاهد کاملا خیره‌کننده‌ای به نفع آن ادعا شامل رویکرد به حکمرانی است. پاسخ به نظرات خوانندگان درباره نقش تفاوت‌های جنسیتی در دستاوردهای علمی پوسنر مثل همیشه نظرات روشنگرانه زیادی وجود داشت. من سعی می‌کنم به چندتایی پاسخ دهم، اما ابتدا می‌خواهم نظر خوانندگان را به یک مقاله در نیویورک تایمز درباره مناقشه سامرز جلب کنم. در آن مقاله می‌فهمیم که سامرز نه یکبار، بلکه «مکرر» پوزش خواسته است به خاطر اینکه تردیدهایی درباره توانایی علمی ذاتی زنان مطرح کرده است و اینکه او اکنون دو نیروی ویژه را منصوب کرده است (شامل مجموعا 22 زن و 5 مرد) تا پیشنهاداتی برای افزایش تعداد زنان در هیات علمی هاروارد ارائه دهند. به طور خلاصه او دست از مقاومت کشید (و به نظر من تا حدی با خفت و خواری - چرا دو نیروی ویژه؟) واکنش منتقدان وی دور از نزاکت بوده است. آنها مراقب اوضاع بوده و بدگمان هستند - او در مجازات تعلیقی به سر می‌برد - و آنها بی‌تردید به وی فشار بیشتری وارد می‌کنند تا تمهیدات بیشتری بیندیشد. او اینک عملا متعهد به اقدام مثبته برای دانشمندان زن شده است. در عین حال از بین همه مسائل ملت و همه ادعاهایی که برای اقدام مثبته داریم، حضور کمتر زنان در بین اعضای هیات علمی رشته علوم در هاروارد باید در کمترین درجه اهمیت قرار داشته باشد. برخی از نظرات حکایت داشت که اهمیت واقعی توضیحات جدید سامرز نشان می‌دهد دانشگاه‌ها حالا دیگر پناهگاه آزادی بیان نیستند، اگر چه قصد سامرز این نبوده است. یکی از نظرات خوانندگان، پوزش‌خواهی سامرز را با اعترافات قربانیان پاکسازی استالین مقایسه می‌کند: «هر کسی باید با علائمی که باعث سرخوردگی زنان و دختران بااستعداد می‌شود» مخالف باشد [این نقل قولی از نخستین پوزش‌خواهی سامرز است] اما واقعیت این است که چنین علائمی، هر اندازه که رخ دهد، از واکنش‌های عمومی، شدید و گمراه کننده به توضیحات وی ناشی شد. این سرکوب تمامیت‌خواهانه کلاسیک، با اذعان عمومی اجباری به گناه و انکار اجباری «خطاکار»، دیدگاه مردم‌پسندی نیست. نظر دیگر از جورج ویلز نقل می‌کند: «لری سامرز را ببخشید. او نمی‌دانست که کجاست... او فکر می‌کرد در مکانی سخن می‌گوید که اکتشافات علمی بی‌حد و مرز را تشویق می‌کند. او در چنین جایی نبود. او در محوطه دانشگاه سخن می‌گفت.» اما کسی که زمان زیادی را در دانشگاه‌ها به سر برده باشد فکر نمی‌کند آنها «اکتشافات علمی بی‌حد و مرز را تشویق می‌کنند.» درجه خودسانسوری در دانشگاه‌ها، مثل همه نهادها قابل ملاحظه است. امروز در آمریکا، بیشتر دانشگاه‌های پژوهشی مشهور تحت سلطه اشخاصی هستند که دیدگاه‌های چپ‌گرایانه‌ای نسبت به سامرز دارند و همانگونه که سامرز اینک با غم و اندوه آموخت آنها روی خوش به کسی که بخواهد ایدئولوژی‌شان را به چالش بکشد نشان نمی‌دهند. هیچ کاری در این‌باره نمی‌توان کرد و محافظه‌کاران فکور واقعا باید خشنود باشند. آنطور که جان استوارت میل در کتاب «درباره آزادی» شرح می‌دهد وقتی ایده‌های شخص به چالش کشیده نشود، توانایی وی در دفاع از آنها ضعیف می‌شود. اگر کسی تحت فشار نباشد که به حمایت از استدلال‌ها با شواهد خود بپردازد، استدلال‌ها را فراموش می‌کند و موفق به یافتن شواهد نمی‌شود. موضع شخص دائما ضعیف می‌شود و پارادوکس اندیشه‌ای را به وجود می‌آورد که همزمان سست و محکم است. چپ دانشگاهی چنین وضعیتی دارد. یکی از نظرات به نکته جالبی اشاره می‌کند که موضع پس از پوزش‌خواهی سامرز، باعث به تاخیر افتادن هر گونه تحقیق درباره تفاوت‌های ذاتی احتمالی در توانایی‌های علمی تا زمان نامعلوم می‌شود. دلیل پافشاری بر این است که قبل از بررسی آن تفاوت‌ها، هر علت احتمالی دیگری - اجتماعی، اقتصادی، روانشناسی، سیاسی - برای تفاوت‌ها در انتخاب شغلی زن و مرد بررسی و حذف گردد، اما بسیاری از آنها حذف نخواهد شد، نه به این زودی با هر میزانی؛ حقیقتا برخی از‌آنها نقش ثانویه نسبت به تفاوت‌های ذاتی دارند. یک دانش‌پژوه جدی، اولویت‌های پژوهشی خود را بر اساس بی‌ضرر بودن سیاسی مرتب نمی‌کند. چنین رتبه‌بندی بیانگر یک خطای روش‌شناختی و نیز تعهد ایدئولوژیک است. آن را خطای برون‌یابی مکانیکی می‌نامند. در گذشته، تفاوت بین نژادها، جنسیت‌ها، گروه‌هایی که بر اساس قومیت و ملیت بزرگنمایی می‌شد و چون بزرگنمایی‌ها شناسایی شده و برملا می‌شوند، تبعیض کاهش می‌یابد و آن به شدت کاهش یافت. اکنون جنبش حقوق حیوانات داریم که ادعا می‌کند (باید بیفزایم که مقداری حق به جانب است) در تفاوت‌های ظرفیت شناختی بین موجودات انسانی و سایر حیوانات اغراق شده است و حتی پیشنهاد می‌شود که برخی حقوق بشری به آنها داده شود. پس طبیعی، اما گمراه‌کننده نیز هست که فرض کنیم سرانجام همه تفاوت‌ها از قبیل جنسیت ناپدید خواهد شد. پس بیایید رنگ عوض کنیم و این فرآیند را سرعت ببخشیم، اما نه فقط هزینه‌های تلاش به سرعت بخشیدن تاریخ نادیده گرفته می‌شود، دلایلی وجود ندارد که انتظار داشته باشیم روند به سمت کاهش تفاوت‌های شغلی برحسب نژاد، جنسیت و غیره ادامه یابد. در هر زمانی امکان توقف هست. در 1950 با توجه به پیشرفت‌های خوبی که اتحادیه‌های کارگری برای سازماندهی نیروی کار آمریکایی در گذشته کرده بودند، انتظار می‌رفت که اینک 100 درصد نیروی کار عضو اتحادیه شوند، اما درصد کارگران عضو اتحادیه به سرعت کاهش یافت و اینک در حدود میزانی است که در سال 1990 بود. یک نکته دیگر: چندین نظر خوانندگان به عوامل ژنتیک اشاره می‌کنند که می‌تواند بر ترجیحات و همچنین توانمندی‌ها تاثیر گذاشت. حتی اگر زنان دقیقا به اندازه مردان توانایی انجام کارهای علمی در سطح هیات علمی دانشگاه هاروارد دارند، امکان دارد زنان کمتری نسبت به مردان یک شغل علمی دلخواه خود پیدا کنند. این می‌تواند بیانگر تفاوت‌های ذاتی باشد یا نباشد. یک خواننده به درصد بسیار بالای مردان زندانی نسبت به زنان زندانی اشاره دارد. آیا این «تبعیض» حکایت از تفاوت‌های ذاتی در گرایش به سمت خشونت، ریسک و تجاوز ندارد؟ و سرانجام یک توضیح اندکی فنی: بله، روش دیگر بیان افزایش واریانس؛ بنابراین دنباله‌های طولانی‌تر در یک توزیع نسبت به توزیع دیگر این است که بگوییم انحراف معیار بزرگ‌تر است


ارسال محتوا به دوستان نظرات خود را در رازنامه ثبت کنید                به اشتراک گذاری محتوا در فیسبوک به اشتراک گذاری محتوا در گوگل پلاس به اشتراک گذاری محتوا در لینکدین به اشتراک گذاری محتوا در توی تر

مشخصات ثبت اطلاعات

مدیریت رازنامه

مدیریت رازنامه

تاریخ ثبت:
1390/04/23
بروزرسانی:
1390/04/23
آخرین مشاهده:
1403/02/08

نظرات و پیشنهادات


دریافت آخرین اطلاعات رازنامه
با ثبت پست الکترونیکی خود و یا دوستان خود همیشه از آخرین اطلاعات سایت آگاه شوید.

دریافت آخرین اطلاعات رازنامه

پرسش ها و پاسخ ها

    با عرض سلام و خسته نباشید در صورتی شرکتی به عنوان اسپانسر با ما مشغول فعالیت باشد از نظر اداره مالیاتی پول های واریزی از طرف اسپانسر به چه صورت شناسایی میشود ؟ آیا معاف از مالیات است؟

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    باسلام من کاردان دامپزشکم باشراکت مرغداری خریدیم مرغدار نمونه کشور شدم سرم کلاه گذاشتن مرغداری رو فروختن .میخوام کار شروع کنم نمیدونم چیکار باید بکنم.از مردم فراری شدم میترسم با هر کس کار کنم سرم کلاه

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    سلام،وقت بخیر زمانی که لیست تعدیل حقوق تهیه می گردد و حقوق و عیدی از مالیات معاف می گردند در سیستم حسابداری چطور باید مالیات حقوق را کسر کرد متشکرم

    احمد نورمحمدی
    احمد نورمحمدی  ( راهبری سیستم های حسابداری - مالیاتی مشاور مالی مالیاتی شرکت های دانش بنیان )

    سلام وقت بخیر من دوتا حساب دارم به نام پیش دریافت عوارض و ارزش فزوده و پیش پرداخت عوارض و ارزش افزود موقع پرداخت ارزش افزوده و عوارض چطوری سند بزنم و این که چرا تفاوت ارزش افزوده خرید من و ارزش ا

    مانوئیل یوحنائی
    مانوئیل یوحنائی ( حسابداری مالی و مالیاتی -حسابداری صنعتی - حسابرسی - حسابرسی داخلی  )

    سلام ، وقت بخیر نحوه سند زدن پرداختی بیمه تامین اجتماعی به چه صورته ؟ بدون این که تو لیست حقوق و دستمزد بیام ه صورت جداگانه چطوری ثبت بزنم؟

    احمد نورمحمدی
    احمد نورمحمدی  ( راهبری سیستم های حسابداری - مالیاتی مشاور مالی مالیاتی شرکت های دانش بنیان )

    سلام به مشاور محترم من تازه دیپلم در رشته حسابداری گرفته ام نمی دانم به تحصیل در دانشگاه ادامه دهم یا خیر ؟ با توجه به اینکه بیکاری در مقطع دانش آموختگان عال زیاد است چه کنم ؟ لطفا" رهنمایی بفرمائید

    عیسی ذوقی
    عیسی ذوقی ( مشاور بازرگانی، مالی ومالیاتی  )

    سلام و وقت بخیر برای استارت آپ ها و کسب و کارهای الکترونیک آیا معافیت مالیاتی وجود دارد؟ در صورت تایید، نحوه استفاده از معافیت چگونه است؟

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    با سلام خدمت جنابعالی چنانچه پروانه بهره برداری کارگاه یا کارخانه ای که در شهرک صنعتی به نام فرد باشد ولی همین شخص مدیرعامل شرکتی باشد که در همان کارگاه مشغول تولید است و برای آن شرکت دفاتر قانونی تهی

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    سلام و وقت بخیر برای استارت آپ ها و کسب و کارهای الکترونیک آیا معافیت مالیاتی وجود دارد؟ در صورت تایید، نحوه استفاده از معافیت چگونه است؟

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    با سلام خدمت استاد محترم برای آموزش کارکنان در دوره آموزشی اکسل در حسابداری میخواستم ببینم چطوری باید با شما هماهنگی کنیم. با تشکر

    مهدی مقدسی
    مهدی مقدسی ( مشاوره مالی ،حسابداری و حسابرسی مالی و مالیاتی ،قانون مالیات های مستقیم. اکسل .قوانین بازار سرمایه، )