چرا واسطه‌ها مهمند؟

منبع: دنیای اقتصاد تاریخ انتشار: 1389-10-06
نویسنده: مترجم: یاسر میرزایی
چکیده:

جامعه مجموعه‌ خدماتی است که انسان‌ها برای یکدیگر تدارک می‌بینند چه از سر اجبار که «خدمات عمومی» خوانده می‌شود و چه از سر اختیار که «خدمات خصوصی» خوانده می‌شود.



چرا واسطه‌ها مهمند؟
دولت یا دلالان

خدمات عمومی، توسط قانون تحمیل و نظام‌مند می‌شود؛ بنابراین تغییر آن در هنگام ضرورت ساده نیست و می‌تواند مدت‌ها بی‌فایده باقی بماند و نام «خدمات عمومی» را هم برای خود نگه دارد، حتی وقتی که دیگر چیزی جز آزار عمومی نیست. خدمات خصوصی در فضای اختیار؛ یعنی مبتنی بر مسوولیت شخصی است. هر کسی پس از معامله آن چیزی را به دست می‌آورد و از دست می‌دهد که می‌خواهد یا می‌تواند. این خدمات همیشه به دنبال یک سودمندی واقعی است که با ارزش‌های رقابتی به طور دقیق اندازه‌گیری می‌شود.
به همین دلیل است که اولی اغلب ایستا است؛ در حالی که دومی پیرو شرایط پویای فرآیند است.
در حالی که رشد بی‌رویه خدمات عمومی، با اتلاف شدید انرژی همراه است و به سمتی پیش می‌رود که وضعیتی خطرناک و انگلی در جامعه بیابد، شگفت‌آور این است که بسیاری از مکاتب جدید تفکر اقتصادی، این خصوصیات را به خدمات خصوصی و اختیاری نسبت می‌دهند و به دنبال جابه‌جایی خدماتی هستند که پیش از این توسط مشاغل گوناگون تامین می‌شد.
این مکاتب اندیشه در حمله به کسانی که خود «دلالان» می‌نامند، پر شور هستند. آنها در پی ایجاد محدودیت برای سرمایه‌داران، بانکداران، انبارداران، کارآفرینان و تجار هستند و آنها را متهم می‌کنند که خود را واسطه میان تولیدکننده و مصرف‌کننده کرده‌اند تا جیب هر دو سو را خالی کنند بدون آن که به هیچ یک سودی برسانند. یا مثلا اصلاح‌طلبان به دنبال انتقال کار دلالان به دولت هستند از آن رو که اگر در دولت نباشند نمی‌توان محدودشان کرد.
مغالطه سوسیالیست‌ها این است که پولی که دلالان برای ارائه خدمتشان از مردم می‌گیرند را در بوق و کرنا می‌کنند، اما صدای پولی که مردم به دولت می‌پردازند را در نمی‌آورند. بار دیگر ما با عدم‌درک اختلاف آن چه جلوی چشمان است و آن چه برای فهمش نیاز به استفاده از ذهن است مواجهیم؛ «آنچه دیده می‌شود» و «آنچه دیده نمی‌شود.»
خصوصا در سال 1847 و همزمان با بحران کشاورزی بود که مکاتب سوسیالیستی توانستند نظریه تباه‌کننده خود را به عوام بقبولانند. آنها به خوبی می‌دانستند که مضحک‌ترین تبلیغات نیز در میان مردمی که رنج می‌کشند شانس پذیرش دارد؛ «گرسنگی دستیار شیطان است.» (انه‌اید، ویرژیل)
سپس با فریاد کلمات دهان پرکنی چون: «استثمار انسان توسط انسان»، «احتکار در زمانه قحطی» و «انحصار»، نام تجارت را لکه‌دار کردند و بر منافع آن حجاب کشیدند.
آنها گفتند «چرا وظیفه آوردن مواد خوراکی از ایالات متحده و بندر کریمه را به تجار می‌سپارید؟ چرا دولت، مجلس و شهرداری‌ها نمی‌توانند کار تدارک مواد خوراکی را بر عهده بگیرند و انبارهایی را برای ذخیره تاسیس کنند؟ آنها مواد را به قیمت تمام‌شده می‌فروشند و مردم، این مردم فقیر، از باج دادن به تجارتی سر خود، احمق و بی‌در و پیکر آزاد می‌شوند.»
باجی که مردم به تجارت آزاد می‌پردازند، «چیزی است که دیده می‌شود.» باجی که مردم باید به دولت یا نمایندگانش در نظامی سوسیالیستی پرداخت کنند، «چیزی است که دیده نمی‌شود.»
اما این به اصطلاح باجی که مردم به تجارت آزاد می‌پردازند چیست؟ دو انسان خدمتی را در کمال آزادی و در شرایط رقابت با هم مبادله می‌کنند و قیمت پس از معامله تعیین می‌شود.
وقتی شکم گرسنه در پاریس است و گندمی که می‌تواند آن را پر کند در اودسا، درد گرسنگی رفع نمی‌شود تا اینکه گندم به صاحب شکم برسد. سه راه برای حل این مساله وجود دارد: انسان‌های گرسنه خود به دنبال گندم بروند؛ می‌توانند به کسانی که کارشان حمل‌و‌نقل گندم است اعتماد کنند؛ یا می‌توانند مالیات بدهند و از ادارات دولتی این کار را بخواهند.
از این سه راهکار، کدام یک پرسودتر است؟ همیشه تاریخ، در همه کشورها، آزادترین، روشنفکرترین، باتجربه‌ترین مردمان در اغلب اوقات مختارانه روش دوم را انتخاب کرده‌اند. من اعتراف می‌کنم که از نظر من همین مساله برای پرسودتر بودن این روش کافی است. ذهن من از پذیرش این حدس سر باز می‌زند که نوع بشر در مورد مساله‌ای که این‌ چنین با آن درگیر بوده است، گرفتار فریبی بزرگ بوده باشد.
به هر حال اجازه دهید، مساله را بیازماییم.
برای سی و شش میلیون شهروند، رفتن به اودسا برای تحصیل گندمی که نیازمندند امری به وضوح غیرعملی است؛ بنابراین اولین راهکار اصلا ممکن نیست. مشتریان نمی‌توانند خود از پس این کار برآیند؛ بنابراین به ناچار به دلالان، حال یا ادارات دولتی یا تجار آزاد توسل می‌کنند.
به هر حال اجازه دهید که ما اولین روش را به عنوان طبیعی‌ترینش در نظر بگیریم. اساسا این مسوولیت خود گرسنه است که به فکر گندمش باشد. این وظیفه‌ای است بر عهده خود او؛ این خدمتی است که او به خویشتن بدهکار است. اگر کسی دیگر این خدمت را برای او انجام دهد، او به ازای این کار حقی پیدا می‌کند. تمام آنچه من در این جا می‌خواهم بگویم این است که خدمت دلالان حقی در خود دارد.
با این احوال اگر هم‌چون سوسیالیست‌ها دلالان را انگل بخوانیم، سوال این است که کدام یک از این دو انگل تقاضای کمتری دارند؟
تجارت(که من فرض می‌کنم آزاد است و اگر این طور نباشد مگر چه اشکالی در استدلال من رخ می‌دهد؟) با منفعت شخصی، مطالعه فرصت‌ها، تعیین روزانه وضعیت محصول، دریافت گزارش از همه نقاط دنیا، پیش‌بینی نیازها و احتیاط به پیش می‌رود. او همه اسب‌هایش را حاضر یراق دارد، در همه‌ جا شریکانی دارد و منفعت شخصی او را وامی‌دارد تا به کمترین قیمت ممکن بخرد، همه عملیات را با کمترین هزینه ممکن اجرا کند و به بالاترین نتیجه با کمترین زحمت برسد. نه تنها بازرگانان فرانسه که بازرگانان سراسر دنیا نگران تهیه توشه فرانسه در وقت ضرورت هستند؛ اگر منفعت شخصی آنها را وامی‌دارد که کارشان را با کمترین هزینه به پیش ببرند، رقابت میان آنها به همان میزان آنها را وامی‌دارد تا به مشتریان نیز اجازه کسب حداکثر منفعت را بدهند. وقتی گندم‌ها می‌رسد، منفعت تجار در این است که آن را هر چه زودتر بفروشند تا ریسکش را بپوشانند، سودش را کسب کنند و اگر فرصتی بود همان مسیر را بار دیگر تکرار کنند. سرمایه‌گذاران بخش خصوصی با مقایسه قیمت‌ها، غذا را در سراسر جهان پخش می‌کنند و همیشه از جایی شروع می‌کنند که کمیابی بیشتر است؛ چرا که نیاز بیشتری حس می‌شود؛ بنابراین هیچ سازمانی قابل تصور نیست که بهتر بتواند گرسنگی را رفع کند و زیبایی این سازمان که برای سوسیالیست‌ها قابل درک نیست، به وضوح از این حقیقت بر می‌آید که آزاد و مختارانه است. درست است که مشتریان به تجار به خاطر باربری، حمل‌و‌نقل، انبار، حق کمیسیون و چیزهای دیگر پولی می‌پردازند؛ اما در کدام نظامی، کسی که گندم مصرف می‌کند از پرداخت حق حمل‌و‌نقل سر باز می‌زند؟ البته علاوه بر آن، پرداخت حق «ارائه خدمت» نیز ضروری است؛ اما تا آنجا که به دلالان مربوط می‌شود، این مقدار با رقابت به «حداقل ممکن» کاهش می‌یابد؛ و تا آنجا که به عدالت مربوط است، امر عجیبی است که صنعت‌گران پاریس به تجار مارسی خدمت نکنند، در حالی که تجار مارسی در خدمت صنعت‌گران پاریس هستند.
اگر طبق برنامه سوسیالیست‌ها، دولت جای تجار بخش خصوصی را در امر تهیه آذوقه بگیرد، چه می‌شود؟ خواهش می‌کنم به من نشان دهید که هر اقتصادی که برای مردم در نظر دارید کجا قرار می‌گیرد. آیا قیمت، قیمت خرده‌فروشی‌ها خواهد بود؟ تصور کنید وضعیتی که نمایندگان چهل‌هزار شهرداری در روزی معین، روز نیاز به گندم، به اودسا می‌روند؛ اثر این وضعیت را بر قیمت تصور کنید. آیا این وضعیت اقتصادی جدید بر قیمت حمل‌و‌نقل اثر نمی‌گذارد؟ آیا به کشتی‌های کمتر، ملوانان کمتر، انبارهای کمتر نیاز است یا آیا می‌توان ضرورت هزینه‌ کردن برای تمام این چیزها را کنار گذاشت؟ آیا ذخیره‌سازی بر سود تجار اثر می‌گذارد؟ آیا نمایندگان شما و مردم برای هیچ به اودسا می‌روند؟ آیا آنها سفرشان را با عشقی برادرانه می‌روند؟ آنها نمی‌خواهند زندگی کنند؟ آیا نباید هزینه آنها را داد؟ شما فکر نمی‌کنید که این هزینه‌ها هزاران بار بیش از دو یا سه درصد بهره‌ای باشد که تجار می‌گیرند و آن را ضمانت می‌کنند؟
تازه به دشواری وضع آن همه مالیاتی فکر کنید که برای توزیع آن همه غذا مورد نیاز است. به بی‌عدالتی و سوءاستفاده‌ای که عضو جدانشدنی چنان کار عظیمی است فکر کنید. به سهمگینی مسوولیتی فکر کنید که دولت باید بر دوش کشد.
سوسیالیست‌هایی که این بلاهت را اختراع کرده‌اند، کسانی که در زمانه محنت این مزخرفات را در ذهن‌های توده کاشته‌اند، خود را «آینده نگر» می‌خوانند؛ این جا خطری واقعی در چنین استفاده‌ای، چنین ظلم به زبانی وجود دارد و آن خطر آن کلمه و استدلال نهفته در پس آن را تهدید می‌کند. «آینده‌‌نگر» یعنی این مردان بهتر از مردم عادی می‌توانند آینده را ببینند؛ و یعنی تنها خطای آنها این است که جلوتر از سده خویش‌اند؛ و اگر خدمات خصوصی که خصوصیتی انگلی دارند، هنوز محدود نشده‌اند، تقصیر، متوجه مردمی است که از سوسیالیست‌ها بسی عقب مانده‌اند. در ذهن و دانش «من»، دقیقا عکس این مطلب درست است و من نمی‌دانم که به کدام عهد بربریتی باید بازگردیم تا به آن سطح از فهم برسیم که قابل قیاس با سوسیالیست‌ها باشد.
احزاب جدید سوسیالیست به طور متداوم با نهادهای آزاد در جامعه امروز مخالفت می‌کنند. آنها درک نمی‌کنند که یک جامعه آزاد در حقیقت نهادی مشارکتی بس بزرگ‌تر از هر آن چیزی است که آنها در ذهن خیال‌پردازشان می‌سازند.
بگذارید این نکته را با مثالی روشن سازم:
برای انسان وقتی صبح از خواب بر می‌خیزد و می‌خواهد یک دست لباس بپوشد، باید قطعه‌ای از زمین باشد که محصور، زه‌کشی، آماده برای کشت و با گیاهان خاصی کشت شده باشد؛ گله‌های گوسفند باید بر آن چریده باشند؛ باید کسی پشم‌ آنها را چیده باشد؛ این پشم باید ریسیده، بافته، رنگرزی و تبدیل به پارچه شده باشد؛ این پارچه باید بریده، دوخته و لباس شده باشد. و این سلسله کارها نیاز به انبوهی از دیگران دارد؛ کسانی که از ابزارهای کشاورزی، آغل گوسفندان، کارخانجات نخ، زغال‌سنگ، ماشین‌آلات دوخت، گاری‌ها و چیزهایی دیگر استفاده می‌کنند.
اگر جامعه واقعا یک نهاد مشارکتی نباشد، هر کسی که بخواهد یک دست لباس بپوشد باید همه این کارها را به تنهایی انجام دهد، از اولین کلنگی که بر زمین می‌خورد تا آخرین سوزنی که نخ می‌شود.
اما با افتخار به آمادگی برای مشارکت که مشخصه متمایز کننده نوع بشر است، این کارها در میان کثیری از کارگران تقسیم شده است و آنها این تقسیم‌بندی کارها میان خود را برای هدفی مشترک بیشتر و بیشتر می‌کنند تا آنجا که وقتی مصرف بالا می‌رود کار تخصصی خاصی ایجاد می‌شود و صنعتی جدید برپا می‌شود. پس از آن مساله توزیع عایدات است که مبتنی بر ارزش سهم مشارکت هر کس در کل کار انجام شده است. دوست دارم بدانم اگر این نهادی مشارکتی نیست، چیست؟
توجه کنید، از آنجا که هیچ کارگری کوچک‌ترین ماده اولیه‌اش را نیز از هیچ تولید نکرده‌ است، آنها مجبورند که یکدیگر را با خدمات مشترک یاری دهند تا به هدفی مشترک برسند؛ و توجه کنید، همه می‌توانند نسبت هر گروه به دیگران را مثل نسبت «دلالان» به همه فرض کنند. اگر مثلا در مسیر کار، حمل‌و‌نقل آن‌قدر مهم شود که نفر اول را به کار گیرد، ریسندگی نفر دوم را و دوخت نفر سوم را؛ به کدام دلیل باید نفر اول «انگلی‌تر» از دیگران خوانده شود؟ آیا نیازی به حمل‌و‌نقل نیست؟ آیا کسی وقت و زندگی‌اش را وقف آن کار نکرده است؟ آیا او وقت و زندگی‌اش را از مشارکت دریغ داشته است؟ آیا دیگران کاری بیشتر از او کرده‌اند یا فقط کاری متفاوت کرده‌اند؟ آیا به همگی آنها به نحو برابری بر اساس سهم‌شان از عایدی پرداخت نمی‌شود؛ سهمی که مبتنی بر قانونی است که «قیمت را پس از معامله تعیین می‌کند»؟ آیا این تقسیم کار و این آرایش که در کمال آزادی رخ داده است، هدف مشترک را برآورده نکرده است؟ آیا با همه اینها ما به سوسیالیستی نیازمندیم که به بهانه برنامه‌ریزی بیاید و مستبدانه آرایش مختارانه ما را به هم بریزد و مهر پایان بر تقسیم کار بزند و تلاش‌های مجزا را جایگزین تلاش‌های جمعی کند و روند پیشرفت تمدن را معکوس کند؟
آیا مشارکت آن‌چنان که من توصیف کردم از هر نوع مشارکت دیگری ضعیف‌تر است چون همه در آن به اختیار وارد و خارج می‌شوند، جایشان را خود انتخاب می‌کنند، با مسوولیت‌ خود معامله می‌کنند و منافع شخصی خود را در آن دخیل می‌کنند؟ آیا مشارکتی که سزاوار این نام باشد، آنی است که یک به اصطلاح اصلاح‌طلب بیاید و فرمول و خواسته خود را بر ما تحمیل کند و همه نوع بشر را چنانکه از آن سخنان برمی‌آید تحت فرمان خود بگیرد؟
هر کس بیشتر این مکاتب «آینده‌نگر» اندیشه را بیازماید، بیشتر درمی‌یابد که آنها بر چیزی جز خود منزه‌پنداری غافلانه و تمایل به قدرتی استبدادی به نام این تنزیه تکیه ندارند.
امیدوارم خوانندگان این وجیزه را بر من ببخشایند. آن را در مقابل مدعیاتی نوشته‌ام که صاحبانش رسانه‌ها را گرفته‌اند و به صورت جدی آزادی کار و مبادله را تهدید می‌کنند.



ارسال محتوا به دوستان نظرات خود را در رازنامه ثبت کنید                به اشتراک گذاری محتوا در فیسبوک به اشتراک گذاری محتوا در گوگل پلاس به اشتراک گذاری محتوا در لینکدین به اشتراک گذاری محتوا در توی تر

مشخصات ثبت اطلاعات

مدیریت رازنامه

مدیریت رازنامه

تاریخ ثبت:
1389/10/06
بروزرسانی:
1389/10/06
آخرین مشاهده:
1403/01/31

نظرات و پیشنهادات


دریافت آخرین اطلاعات رازنامه
با ثبت پست الکترونیکی خود و یا دوستان خود همیشه از آخرین اطلاعات سایت آگاه شوید.

دریافت آخرین اطلاعات رازنامه

پرسش ها و پاسخ ها

    با عرض سلام و خسته نباشید در صورتی شرکتی به عنوان اسپانسر با ما مشغول فعالیت باشد از نظر اداره مالیاتی پول های واریزی از طرف اسپانسر به چه صورت شناسایی میشود ؟ آیا معاف از مالیات است؟

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    باسلام من کاردان دامپزشکم باشراکت مرغداری خریدیم مرغدار نمونه کشور شدم سرم کلاه گذاشتن مرغداری رو فروختن .میخوام کار شروع کنم نمیدونم چیکار باید بکنم.از مردم فراری شدم میترسم با هر کس کار کنم سرم کلاه

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    سلام،وقت بخیر زمانی که لیست تعدیل حقوق تهیه می گردد و حقوق و عیدی از مالیات معاف می گردند در سیستم حسابداری چطور باید مالیات حقوق را کسر کرد متشکرم

    احمد نورمحمدی
    احمد نورمحمدی  ( راهبری سیستم های حسابداری - مالیاتی مشاور مالی مالیاتی شرکت های دانش بنیان )

    سلام وقت بخیر من دوتا حساب دارم به نام پیش دریافت عوارض و ارزش فزوده و پیش پرداخت عوارض و ارزش افزود موقع پرداخت ارزش افزوده و عوارض چطوری سند بزنم و این که چرا تفاوت ارزش افزوده خرید من و ارزش ا

    مانوئیل یوحنائی
    مانوئیل یوحنائی ( حسابداری مالی و مالیاتی -حسابداری صنعتی - حسابرسی - حسابرسی داخلی  )

    سلام ، وقت بخیر نحوه سند زدن پرداختی بیمه تامین اجتماعی به چه صورته ؟ بدون این که تو لیست حقوق و دستمزد بیام ه صورت جداگانه چطوری ثبت بزنم؟

    احمد نورمحمدی
    احمد نورمحمدی  ( راهبری سیستم های حسابداری - مالیاتی مشاور مالی مالیاتی شرکت های دانش بنیان )

    سلام به مشاور محترم من تازه دیپلم در رشته حسابداری گرفته ام نمی دانم به تحصیل در دانشگاه ادامه دهم یا خیر ؟ با توجه به اینکه بیکاری در مقطع دانش آموختگان عال زیاد است چه کنم ؟ لطفا" رهنمایی بفرمائید

    عیسی ذوقی
    عیسی ذوقی ( مشاور بازرگانی، مالی ومالیاتی  )

    سلام و وقت بخیر برای استارت آپ ها و کسب و کارهای الکترونیک آیا معافیت مالیاتی وجود دارد؟ در صورت تایید، نحوه استفاده از معافیت چگونه است؟

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    با سلام خدمت جنابعالی چنانچه پروانه بهره برداری کارگاه یا کارخانه ای که در شهرک صنعتی به نام فرد باشد ولی همین شخص مدیرعامل شرکتی باشد که در همان کارگاه مشغول تولید است و برای آن شرکت دفاتر قانونی تهی

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    سلام و وقت بخیر برای استارت آپ ها و کسب و کارهای الکترونیک آیا معافیت مالیاتی وجود دارد؟ در صورت تایید، نحوه استفاده از معافیت چگونه است؟

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    با سلام خدمت استاد محترم برای آموزش کارکنان در دوره آموزشی اکسل در حسابداری میخواستم ببینم چطوری باید با شما هماهنگی کنیم. با تشکر

    مهدی مقدسی
    مهدی مقدسی ( مشاوره مالی ،حسابداری و حسابرسی مالی و مالیاتی ،قانون مالیات های مستقیم. اکسل .قوانین بازار سرمایه، )