با سلام و خسته نباشید خدمت شما.... من 28 سالمه و2 سالی هست که ازدواج کردم و دریک آپارتمان با مادرشوهرم و جاری زندگی میکنم، بینهایت بینهایت زندگیم و مخصوصا شوهرم را دوست دارم، ولی یک مشکلی که دارم اینه که، مادرشوهرم و پدرشوهرم دخالتهای بیمورد در زندگی ما دارند، یعنی اگه یک شب قراره شام املت داشته باشیم باید بهشون جواب پس بدم که چرا برنج نذاشتم، یا اینکه خیلی فرق میذارن من و جاریمو بد میدونن ولی با دومادشون خیلی خیلی خوبن، یا مثلا دعوتیم خونشون سر سفره فقط غذارو به دختر و دوماد تعارف میکنن و به پسراشون ولی به من و جاریم نه،من اونارو دوست دارم تمام تلاشم اینه که احترام نگه دارم و در تمامی کارها واقعا کمک حالشون هستم ولی اونها یا با طعنه بامن حرف میزنن تیکه های سنگین بهم میندازن، و اینم شایان ذکره که بگم شوهرمن حاضره برای خوشی خانوادش ناراحتیه منو ببینه، حالا میخوام بدونم من باید چه کار کنم منکه نمیتونم اونارو تغییر بدم لااقل خودم ی تغییری کنم شاید واقعا مشکل از من باشه.... ممنون میشم راهنمایی کنید؟ |
سلام بانوی گرامی به طور معمول در جامعه سنتی ایران کماکان این نوع دخالت ها وجود دارد . ناراحتی شما را درک می کنم. بسیاری زنان مشکلاتی مانند مشکل شما دارند. احتمالا با این شرایط قبل از ازدواج هم برخورد داشته اید. اگر برایتان امکان پذیر است مستقل شوید به عبارتی منزلی دورتر از والدین همسرتان داشته باشید در غیراین صورت چند راه پیش رو دارید یا شرایط فعلی را تحمل کنید یا اینکه سعی کنید با گفت و گو و رفتاری توام با احترام گفت و گو کنید. درست فرمودید که نمی توانید آنها را تغییر دهید ولی با رفتاری خردمندانه می توانید روی دیگران تاثیر بگذارید. هیچ یک از شما مشکلی ندارد فقط شماها با فرهنگ های مختلف زیر یک سقف زندگی می کنید و بهتر است سعی کنید به هم نزدیک شوید. حتما با همسرتان صحبت کنید . به طور مثال اگر می گویند چرا برنج نگذاشته اید می توانید مادرشوهرتان را در آغوش بگیرید و بگویید ممنون که به تغذیه ما یا به شام ما توجه دارید. همین یک عبارت کافی است و نیازی به توضیح بیشتری نیست. هرگز بین همسرتان و خانواده اش قرار نگیرید. سعی کنید روابطشان را درک کنید و سعی کنید جزیی از خانواده شان شوید و در جبهه روبه رو قرار نگیرید. شکیبا و موفق و سرفراز باشید |