سیاست در سازمان؛ مفید یا مخرب؟

منبع: دنیای اقتصاد تاریخ انتشار: 1390-02-20
نویسنده: مترجم: سریما نازاریان
چکیده:

«جوآن» که به همراه جمع بسیاری در پارک مرکزی گرد آمده بود، به همکارش ماریا که کنارش ایستاده بود گفت: «اگر هوا گرم‌تر از این شود، غش می‌کنم.» ولی هنوز هم هیجان او، بر احساس نا آسودگی‌اش غلبه داشت.



سياست در سازمان؛ مفيد يا مخرب؟

در اين بعدازظهر چهارشنبه ماه جولاي، جوآن به همراه نيم دو جين از کارکنان کلاريون در پارک مرکزي گرد آمده بودند که براي جان کري در انتخابات رياست جمهوري آرزوي موفقيت کنند و شاهد سخنراني او باشند. اين اولين واقعه سياسي در زندگي جوآن 34 ساله بود. او تا مدتي قبل با سياست هم مانند فوتبال برخورد مي‌کرد، احساس مي‌کرد موضوعي است که به سادگي مي‌تواند ناديده بگيردش. او تاکنون در هيچ راي‌گيري شرکت نکرده بود.
مسلما او در محيط کار هم هرگز احساس نکرده بود که از اين بابت مشکلي دارد. محيط کاري سازمان لکاريون که يک شرکت بازاريابي بود، کاملا عاري از سياست بود. اين يک تصميم آگاهانه از طرف مديريت نبود. جوآن که ده سال پيش به سازمان پيوسته بود، کاملا به ياد داشت که محيط سازمان هيچ وقت سياسي نبوده است. ولي هشت ماه پيش اين موضوع به تدريج تغيير کرده بود. زماني که مارکوس ليپمن به‌عنوان مدير پروژه به سازمان پيوسته بود. او فردي بسيار خوش رو و خوش صحبت بود و با همه دوست مي‌شد. او هميشه با هر کسي که در کنارش بود، راجع به مسائل مختلفي که سياست را نيز شامل مي‌شد، صحبت مي‌کرد هر روز در مورد اخبار روزنامه‌ها با همکاران صحبت مي‌کرد و حالا هم که فصل کمپين‌هاي سياسي کانديداهاي رياست جمهوري بود، صحبت‌ها حول اين موضوع بود. ولي او هرگز طرفدار يا مخالف سرسخت يک حزب نبود و نظراتي ميانه‌رو داشت. زماني که او در مورد مسائل سياسي صحبت مي‌کرد، همکاراني که از نداشتن دانش در اين مسائل ناراحت بودند، کم کم شروع به دنبال کردن مسائل سياسي کردند تا بتوانند جواب‌هاي مناسبي به مارکوس بدهند. سياست، به تدريج وارد بحث‌هاي کارکنان شد و جايش را در سازمان پيدا کرد.
جوآن هم که نمي‌خواست فردي نا آگاه به نظر برسد، شروع به دنبال کردن اخبار کرد و پس از مدتي فهميد که کم‌کم سياست براي او اهميت پيدا کرده است.
در پارک جمعيت بسياري گرده آمده بود و او مي‌توانست از بالاي سر ديگران تنها بخش کوچکي از صحنه را ببيند و به ماريا گفت: «حيف که جلسه توليد امروز بود. خيلي از همکاران مي‌خواستند در اينجا حضور داشته باشند.»
عملگرايي در ميان
صبح روز بعد که جوآن در دفترش مشغول نوشيدن چاي بود، استوارت روزنامه‌اي در دست وارد دفترش شد. در حالي که مشخص بود کاملا ناراحت است، مقاله‌اي از دومينيک فررز را به او نشان داد که عليه بوش کانديدا نوشته بود. با عصبانيت گفت: «خوب، اين کار چه معنايي دارد؟ سازمان ما با مشتريان بسياري کار مي‌کند و اگر يکي از آنها به فرض اليوت (مدير عامل سازمان آلترين که يکي از مشتريان ارزشمند سازمان بود) اين مقاله را ببيند، احتمال دارد با خودش فکر کند که من با نوشته‌هاي اين مقاله موافقم. اين مطالب ناآگاهي دومينيک را مي‌رساند و کلاريون که او را استخدام کرده هم احتمالا با نظرات او موافق است. من ترجيح مي‌دهم پولم را جاي ديگري خرج کنم. شايد بهتر باشد نقش رابط با اين سازمان را از دومينيک بگيري و به من واگذار کني. نظرات سياسي من با مديرعامل آلترين همخواني دارد و شخصيتمان هم به يکديگر شبيه است.»
جوآن گفت: «من اول بايد واکنش اليوت را ببينم. شايد او اصلا اين مقاله را نبيند، ولي حتما به حرف‌هايت فکر مي‌کنم. باشه؟»
استوارت هم در حالي که دفتر را ترک مي‌کرد سرش را تکان داد.
دعوا
عصر روز جمعه زماني که جوآن بعد از پنج ساعت بالاخره قولي که به خودش براي چک نکردن ايميل بعد از ساعت 8 داده بود را شکست و ايميلش را باز کرد، ديد که 35 ايميل از همکارانش آمده است که همه در پاسخ به ايميلي بوده‌اند که در ابتدا مارکوس براي يک نفر فرستاده است. او که نگران شده بود، نامه اول را باز کرد و ديد که بحث بر سر کاهش مالياتي بوده است که دولت بوش پيشنهاد داده است و لينکي را فرستاده است که مزاياي اين کار را توضيح داده است. کوين که مخاطب نامه اول بوده است، جوابش را براي مارکوس و نيز ماريا ارسال کرده است و به حرف مارکوس به اين ترتيب که دولت کلينتون کارآفريني کرده است، ولي دولت بوش بسياري از مشاغل را از ميان برده است، جواب داده است. ماريا هم با برخي حرف‌ها در حمايت از نظر کوين نامه را به همه همکاران سازمان فرستاده است و به اين ترتيب همه شروع به نظر دادن کرده‌اند.
جوآن با خودش فکر کرد که در پنج ساعت اخير چند نفر ساعت وقت صرف اين نامه نوشتن و تحقيق در مورد نوشته‌هاي ديگران شده است؟ سپس ايميلش را بست و به سمت پذيرايي رفت تا کمي ‌تلويزيون ببيند. ولي در حالي که آرامش نداشت، دوباره به پشت کامپيوتر برگشت و از ايميل اول شروع به خواندن لينک‌هايي کرد که همکاران فرستاده بودند. به نظر مي‌رسيد که او شبي طولاني در پيش دارد.
زماني که سياست شخصي مي‌شود
زماني که جوآن وارد دفتر گرچن مدير منابع انساني سازمان شد، احساس کرد که وارد کاخ ملکه اليزابت شده است. همه چيز بسيار اشرافي بود و مشخص بود که او به گربه‌ها علاقه زيادي دارد، چرا که روي همه ديوارهايش عکسي از گربه‌هاي مختلف آويزان بود. گرچن شروع به حرف زدن کرد و نگراني‌هايش در مورد کارمندي به اسم کارلا را گفت که عصر روز دوشنبه ساعت 6:30 با چشماني گريان به دفترش آمده است و مشکلاتش را بيان کرده است.
پسر کارلا در بغداد عضو ارتش آمريکا بود و همکاران هم هميشه سعي کرده بودند که مراقب او باشند و هميشه حال پسرش را بپرسند يا کلا راجع به جنگ عراق چيزي نگويند، ولي کارلا مي‌گفت که اخيرا ديگر همکاران مراقب نيستند و دارند به روشني راجع به کشته‌هايي که کشور در عراق مي‌دهد صحبت مي‌کنند و حتي برچسب‌هايي هم روي ماشين‌هايشان چسبانده‌اند که از سياست‌هاي بوش شکايت مي‌کند.
سيل نامه‌هايي که در روز جمعه به کارلا رسيده است، او را بسيار نگران کرده است و او شکايت مي‌کرد که بسياري از افراد حامي‌سياست‌هاي بوش هستند، ولي برخي از اين ايميل‌ها محتواي بسيار عصباني داشتند و او گفته بود: «حالا که مي‌دانم نظر واقعي ديگران چيست، نمي‌توانم حتي با آنها حرف بزنم. فقط مي‌خواهم در دفترم قايم شوم.»
جوآن در پايان حرف‌هاي گرچن گفت: «فکر نمي‌کني که کارلا کمي ‌بيش از حد حساس شده است؟ در هر حال او در دنياي واقعي زندگي مي‌کند و نمي‌تواند خودش را از همه دور نگه دارد.»
«چيزي که مرا نگران مي‌کند اين است که ممکن است او از ما شکايت کند و سازمان را به داشتن فضايي ناامن متهم کند. مي‌داني که مردم مي‌توانند از سازمان در صورت برخورد نامناسب با نژاد، جنسيت، معلوليت، مذهب و... مختلف شکايت کنند. شايد سياست و عقايد سياسي هم جزئي از اين موارد باشند. ولي چيزي که مرا واقعا نگران مي‌کند اين است که کارلا يک کارمند و يک فرد خيلي خوب است و من نمي‌خواهم به خاطر مسائل سياسي کسي را از دست بدهم.»
«من هم نمي‌خواهم.» جوآن اين را در حالي گفت که سعي مي‌کرد از اعماق مبل چرمي‌دفتر گرچن بيرون بيايد.
گرچن گفت: «من روي اين موضوع که چه کار بايد کرد فکر مي‌کنم و تو هم بهتر است همين کار را بکني. در همين زمان سعي مي‌کنم ماشينم را کنار ماشين کارلا پارک کنم. روي ماشين من برچسب سياسي وجود ندارد.»
شرکا و هم وطن‌ها
چند ساعت بعد زماني که جوآن روي يکي از صندلي‌هاي بيرون دفتر نشسته بود و از نسيم ملايم لذت مي‌برد، مارکوس در کنارش حاضر شد و گفت: «بابت جريان ايميلي هفته پيش متاسفم. من فقط داشتم به کوين مي‌نوشتم، ولي موضوع از کنترل خارج شد.»
«تقصير تو نيست. جو اينجا اين اواخر کمي‌خشن شده است.»
مارکوس در حالي که دو کارت ويزيت را روي ميز مي‌گذاشت، گفت: «اميدوارم با اينها بتوانم آن را جبران کنم. من در اوقات فراغتم کمي ‌کار داوطلبانه انجام مي‌دهم. من آنجا با اين دو نفر آشنا شدم و به نظر مي‌رسيد که هيچ کدام از سازماني که در حال حاضر مسوول بازاريابي آنها است، راضي نيستند.»
جوآن که خيلي خوشحال شده بود گفت: «تو بايد در بخش فروش کار مي‌کردي.»
«نه، من خيلي خجالتي‌ام. در هر حال اين چند وقته، خيلي از همکاران دارند در مورد سياست و کمپين‌هاي مختلف کارهاي داوطلبانه صحبت مي‌کنند. مي‌خواستم به همکاران يادآوري کني که الان زمان مناسبي براي شبکه زدن است. به همه بگو از اين فرصت استفاده کنند.»
جوآن کارت‌ها را درون دفتر يادداشتش گذاشت و در حالي که احساس مي‌کرد نگراني‌هايش مانند قبل بزرگ نيستند، به همراه مارکوس به داخل ساختمان برگشت.
زمان تعطيل کردن سياست؟
بارني کري مدير عامل سازمان کلارتيون دوباره به شهر آمده بود و با جوآن جلسه گذاشته بود که حول مسائل مختلف از محصولات جديد سازمان گرفته تا استخدام کارکنان جديد صحبت کنند. زماني که حرف‌هايشان تمام شد و جوآن آماده ترک کردن دفتر شد، بارني گفت: «يک مساله ديگر هم هست. تو مي‌داني که من هيچ وقت در اينکه شما کارها را چطور انجام مي‌دهيد، مداخله نمي‌کنم تا زماني که همه کارها به خوبي انجام شوند، ولي از چيزهايي که شنيده‌ام به نظر مي‌رسد که سازمان شبيه روزنامه‌هاي خبري صبح شده است. سياست، نابودگر است و جلوي کار تيمي‌را مي‌گيرد و ما اگر تيم نباشيم، هيچي نيستيم. من هميشه عقايدم را براي خودم نگه داشته‌ام و به نفعم هم تمام شده است. فکر نمي‌کنم اينجا کسي نظر سياسي مرا بداند.»
جوآن که خنده‌اش گرفته بود گفت: «اينجا هم همه مي‌دانند که شما طرفدار بوش هستيد.»
«جدا؟ ولي من سعي کرده‌ام که هيچ وقت افراد احساس فشار نکنند. همه آنهايي که به من نزديک شده‌اند، به صورت داوطلبانه اين کار را کرده‌اند.» سپس نام برخي از افراد نزديک سازماني را برد. جوآن در حالي که عصباني شده بود متوجه شد که همه آنها به جز يک نفر با اينکه ديرتر از او به سازمان آمده‌اند، در رده سازماني بالاتر قرار گرفته‌اند.
بارني ادامه داد: «مسلما ما نمي‌خواهيم اينجا کسي را تحت فشار بگذاريم، ولي گاهي زماني که نمي‌داني مرز درست و غلط کجا است، شايد آستانه تحمل صفر بهترين راهکار باشد، ولي در نهايت تصميم را به تو واگذار مي‌کنم.»
سوال: آيا جوآن بايد در جو سياسي سازمان مداخله کند؟
منبع: HBR

پاسخ مطالعه موردی :
در سازمان کلاریون اخیرا جو سیاسی شدیدی حاکم شده است به این ترتیب که همه کارکنان شروع به صحبت کردن در این مورد کرده‌اند.

در این میان برخی کارکنان از این جو سیاسی ناراحت هستند و مدیرعامل سازمان هم به «جوان» که مدیر کل سازمان است گفته است که شاید بهتر باشد این جو را کنترل کند. حال سوال این است که آیا جوان باید در این میان دخالت کند؟
شهروندان فعال در سیاست با احتمال بیشتری به شهروندان فعال سازمانی تبدیل می‌شوند و به این ترتیب کارکنانی که در مسائل سیاسی یا خیر خواهانه خارج از سازمان فعال هستند، بیشتر احتمال دارد به کارکنانی خوش‌بین و مسوول در کارشان تبدیل شوند.
کاش سازمان‌های بیشتری مانند کلاریون از نظر سیاسی در جامعه فعال بودند. اکثر کارکنان در سازمان‌ها بیشتر نگران آخرین اخبار سازمان هستند تا آخرین اخبار جامعه و این یک موضوع نگران کننده است؛ چرا که شهروندان فعال در سیاست با احتمال بیشتری به شهروندان فعال سازمان تبدیل می‌شوند و به این ترتیب کارکنانی که در مسائل سیاسی یا خیرخواهانه خارج از سازمان فعال هستند، بیشتر احتمال دارد به کارکنانی خوش بین و مسوول در کارشان تبدیل شوند. در نتیجه، من فکر می‌کنم که مدیران و رهبران سازمان‌ها، نه تنها باید اجازه فعالیت سیاسی در سازمان را به کارکنانشان بدهند، که باید آن را پرورش هم بدهند.
من شخصا زمانی برای اولین بار با این موضوع مواجه شدم که مدیری در سیتی بانک بودم. سفر‌های کاری ما بیشتر شامل شام‌های دیر وقتی بود که در طول آنها بسیاری از صحبت‌ها به صورت هدفمند به سمت مسائل سیاسی سوق داده می‌شد. مدیر بازاریابی گروه ما معمولا یک موضوع روز را سوژه قرار می‌داد و به همه ما اجازه می‌داد که نظرمان را در مورد آن بیان کنیم. درست همانند سازمان کلاریون که در آن دنبال کردن اخبار سیاسی به یک انگیزه برای کارکنان تبدیل شده است، شام‌های کاری ما هم به موضوعی برای آموزش شخصی ما تبدیل شده بود. هیچ کس بدون داشتن ایده‌های جالب سر این مراسم شام حاضر نمی‌شد. هیچ فشاری برای توافق بر سر یک باور مشترک وجود نداشت؛ در واقع خود مدیر بیشتر بر اختلاف‌ها دامن می‌زد و سعی می‌کرد افراد نظرات متفاوتی داشته باشند.
در سیتی بانک، این صحبت‌های غیررسمی ‌توانایی اعضای گروه برای شکل دادن و دفاع کردن از مواضع مختلف را تقویت کرد، باعث شد که ما برای یکدیگر احترام بیشتری قائل شویم و به ما کمک کرد که تفکر انتقادی خود را قوی‌تر کنیم. و علاوه بر همه اینها این کارها خیلی مفرح بود. ما احساس نمی‌کردیم که شهروندانی هستیم که باید برای دفاع کردن از عقایدمان یکدیگر را در هم بکوبیم، بلکه بیشتر احساس بازیکنان ورزشی را داشتیم که داشتیم از هیجان بازی لذت می‌بردیم. این رویکرد را با حرف‌های بارنی که مدیر عامل سازمان بود مقایسه کنید. اگرچه هدف او بیشتر دوست کردن کارکنان سازمان با یکدیگر بود، ولی همین رویکرد باعث شده بود که افراد از یکدیگر جدا شوند و احساس کنند که این بیشتر فرد حاکم است که تصمیم می‌گیرد چه کسی به او نزدیک شود و چه کسی نشود.
من خودم هم زمانی که به سازمان‌های کوچک‌تر مانند RLM رفتم سیاست مدیران سیتی بانک را در پیش گرفتم. در این سازمان هم که من به عنوان یک مدیر حضور داشتم، کارکنان را تشویق می‌کردم که ماهی یک بار برای صرف یک نوشیدنی گرد هم بیایند و راجع به مسائل ملی با یکدیگر صحبت کنند. این گرد همایی‌ها باعث شد که کارکنان از زمینه‌های متفاوت با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و در نهایت ما به یک تیم قوی‌تر تبدیل شویم. از آنجایی که خودم هم در صنعتی مشابه صنعتی که کلاریون در آن فعالیت می‌کند، كار مي‌كنم کاملا نگرانی‌های جوان راجع به مشتریان را درک می‌کنم. ولی هر کسی در کسب و کار خدماتی می‌داند که شما به محض اینکه شروع می‌کنید خودتان را متفاوت از آنچه هستید به مشتری نشان دهید، کسب و کارتان مسیر زوال را می‌پیماید. من فکر می‌کنم که درست است که الیوت می‌خواهد دومینیک را از همه کارهای با مشتریان کنار ب«



ارسال محتوا به دوستان نظرات خود را در رازنامه ثبت کنید                به اشتراک گذاری محتوا در فیسبوک به اشتراک گذاری محتوا در گوگل پلاس به اشتراک گذاری محتوا در لینکدین به اشتراک گذاری محتوا در توی تر

مشخصات ثبت اطلاعات

مدیریت رازنامه

مدیریت رازنامه

تاریخ ثبت:
1390/02/20
بروزرسانی:
1390/02/27
آخرین مشاهده:
1403/01/08

نظرات و پیشنهادات


دریافت آخرین اطلاعات رازنامه
با ثبت پست الکترونیکی خود و یا دوستان خود همیشه از آخرین اطلاعات سایت آگاه شوید.

دریافت آخرین اطلاعات رازنامه

پرسش ها و پاسخ ها

    با عرض سلام و خسته نباشید در صورتی شرکتی به عنوان اسپانسر با ما مشغول فعالیت باشد از نظر اداره مالیاتی پول های واریزی از طرف اسپانسر به چه صورت شناسایی میشود ؟ آیا معاف از مالیات است؟

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    باسلام من کاردان دامپزشکم باشراکت مرغداری خریدیم مرغدار نمونه کشور شدم سرم کلاه گذاشتن مرغداری رو فروختن .میخوام کار شروع کنم نمیدونم چیکار باید بکنم.از مردم فراری شدم میترسم با هر کس کار کنم سرم کلاه

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    سلام،وقت بخیر زمانی که لیست تعدیل حقوق تهیه می گردد و حقوق و عیدی از مالیات معاف می گردند در سیستم حسابداری چطور باید مالیات حقوق را کسر کرد متشکرم

    احمد نورمحمدی
    احمد نورمحمدی  ( راهبری سیستم های حسابداری - مالیاتی مشاور مالی مالیاتی شرکت های دانش بنیان )

    سلام وقت بخیر من دوتا حساب دارم به نام پیش دریافت عوارض و ارزش فزوده و پیش پرداخت عوارض و ارزش افزود موقع پرداخت ارزش افزوده و عوارض چطوری سند بزنم و این که چرا تفاوت ارزش افزوده خرید من و ارزش ا

    مانوئیل یوحنائی
    مانوئیل یوحنائی ( حسابداری مالی و مالیاتی -حسابداری صنعتی - حسابرسی - حسابرسی داخلی  )

    سلام ، وقت بخیر نحوه سند زدن پرداختی بیمه تامین اجتماعی به چه صورته ؟ بدون این که تو لیست حقوق و دستمزد بیام ه صورت جداگانه چطوری ثبت بزنم؟

    احمد نورمحمدی
    احمد نورمحمدی  ( راهبری سیستم های حسابداری - مالیاتی مشاور مالی مالیاتی شرکت های دانش بنیان )

    سلام به مشاور محترم من تازه دیپلم در رشته حسابداری گرفته ام نمی دانم به تحصیل در دانشگاه ادامه دهم یا خیر ؟ با توجه به اینکه بیکاری در مقطع دانش آموختگان عال زیاد است چه کنم ؟ لطفا" رهنمایی بفرمائید

    عیسی ذوقی
    عیسی ذوقی ( مشاور بازرگانی، مالی ومالیاتی  )

    سلام و وقت بخیر برای استارت آپ ها و کسب و کارهای الکترونیک آیا معافیت مالیاتی وجود دارد؟ در صورت تایید، نحوه استفاده از معافیت چگونه است؟

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    با سلام خدمت جنابعالی چنانچه پروانه بهره برداری کارگاه یا کارخانه ای که در شهرک صنعتی به نام فرد باشد ولی همین شخص مدیرعامل شرکتی باشد که در همان کارگاه مشغول تولید است و برای آن شرکت دفاتر قانونی تهی

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    سلام و وقت بخیر برای استارت آپ ها و کسب و کارهای الکترونیک آیا معافیت مالیاتی وجود دارد؟ در صورت تایید، نحوه استفاده از معافیت چگونه است؟

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    با سلام خدمت استاد محترم برای آموزش کارکنان در دوره آموزشی اکسل در حسابداری میخواستم ببینم چطوری باید با شما هماهنگی کنیم. با تشکر

    مهدی مقدسی
    مهدی مقدسی ( مشاوره مالی ،حسابداری و حسابرسی مالی و مالیاتی ،قانون مالیات های مستقیم. اکسل .قوانین بازار سرمایه، )