نسبت میان مدیریت و رهبری

منبع: منبع:فصلنامه مصباح ، شماره ۱۹ تاریخ انتشار: 1385-01-15
نویسنده: مترجم:
چکیده:

بحث مقاله راجع به رهبری و مدیریت در اسلام و غرب است، در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مدیریت به عنوان یکی از ویژگیهای رهبر ذکر شده است در حالیکه در مدیریت فعلی ما رهبری یکی از خصوصیاتی است که مدیر باید داشته باشد



نسبت میان مدیریت و رهبری
 
بحث مقاله راجع به رهبری و مدیریت در اسلام و غرب است، در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مدیریت به عنوان یکی از ویژگیهای رهبر ذکر شده است در حالیکه در مدیریت فعلی ما رهبری یکی از خصوصیاتی است که مدیر باید داشته باشد. در تعریف رهبری و مدیریت می‏توان گفت؛ رهبری اثرگذاری بر رفتار خود و دیگران است و مدیریت ایجاد کالبد یا ساختار سازمان است، به عبارتی سازمان دو بعد دارد یک بعد جسمی که با وظایف مدیریتی سر و کار دارد و بعد روحی که به مسائل روح سازمان می‏پردازد. سؤال این است که چرا در اسلام رهبری اصل، مدیریت فرع و در نظام غرب مدیریت اصل، رهبری فرع است. در اینجاست که راه اسلام و غرب در مدیریت و رهبری جدا می‏شود.
در این مقاله موضوع تولید و محور بودن آن در غرب و نحوه برخورد با انسان در فرایند افزایش بهره‏وری مطرح گردیده است، از طرفی بینش اسلام در ارتباط با رشد و تعالی انسان و سازمان مورد اشاره واقع شده و همگام بودن نحوه اداره سازمانهای امروزی ما در راستای بینش غربی به عنوان یک مشکل مطرح گردیده است، به عبارتی در جامعه امروزی ما نیز مدیریت اصل و رهبری فرع است که باید دگرگون شود.
در متون مدیریتی که در حال حاضر در دسترس ماست، وظایف یا تواناییهایی را برای مدیر برشمرده‏اند که چند تا از آنها مورد توافق اکثریت است؛ از جمله: توانایی برنامه ریزی، توانایی سازماندهی، توانایی تأمین منابع انسانی، توانایی رهبری و توانایی کنترل و نظارت. البته تواناییهای دیگری هم هست مثل ابداع و نوع آوری و ... که اتفاق نظر درباره آنها نیست. معمولاً تمام کتابهای مدیریت بر اساس این پنج وظیفه، و پنج توانایی تقسیم بندی شده است.
یکی از ویژگیهایی که برای رهبر در قانون اساسی جمهوری اسلامی ذکر شده، توان مدیریتی است و مدیریت از خصوصیات و صفاتی است که رهبر باید داشته باشد. در مدیریتی که ما اکنون در دست داریم و به آن عمل می‏کنیم، رهبری یکی از خصوصیاتی است که مدیر باید داشته باشد در حالی‏که مدیریت در قانون اساسی یکی از خصوصیاتی است که رهبر باید داشته باشد و اصولاً فرقش چیست. آیا اصلاً فرقی می‏کند و یا امری تصادفی است؟.
در حقیقت اینکه مدیریت، اصل باشد یا فرع، زیر مجموعه باشد یا مجموعه، عام باشد یا خاص، دعوایی است که ما با غرب داریم. اصلاً کلّ دعوای اسلام با جهان کفر در همین است ابتدا تعریفی از رهبری و مدیریت ارائه می‏شود تا ادراک مشترکی حاصل گردد.
آخرین و خلاصه‏ترین تعریفی که از رهبری می‏شود، اثر گذاری بر رفتار است؛ اثرگذاری بر رفتار چه کسی، فرق نمی‏کند. از رفتار خود فرد شروع، و به دیگران هم ختم می‏شود؛ به عبارت دیگر اگر کسی توان اثر گذاری در رفتار خود را نداشته باشد رهبری خودش را هم در دست ندارد و این تعریف تمام رهبریها را در تمام سطوح در بر می‏گیرد.
مدیریت در واقع ایجاد کالبد یا ساختاری برای سازمان است؛ یعنی تمام فعالیتهایی که به تشکیل کالبد سازمانی منجر می‏شود از مقوله وظایف مدیریتی است؛ مثلاً اگر انسان را در نظر بگیریم که دو بعد جسمانی و روحانی دارد، می‏توانیم بگوییم پرداختن به جسم انسان کار مدیریتی است و پرداختن به مسائل روحی انسان، که در نهایت اثر گذاری بر رفتار خواهد شد، کار رهبری است؛ مثال دیگر، خداوند که انسان را آفرید اوّل جسم او را از گل آفرید و بعد روح در او دمید. آن قسمت اول را می‏توانیم بگوییم کار مدیریتی و قسمت دوم را می‏توانیم بگوییم کار رهبری است. پس زمانی که ما با یک سازمان روبرو هستیم در این سازمان، قالبی هست و روحی؛ پرداختن به قالب سازمان از سنخ وظایف مدیریتی، و پرداختن به روح سازمان از سنخ وظایف و کارهای رهبری است. مشکلاتی که امروز در سازمانها وجود دارد نه به دلیل ضعف در تواناییهای مدیریتی است بلکه بیشتر به دلیل ضعف در تواناییهای رهبری است مثلاً شما مدارس را در نظر بگیرید. دبیرستان، دبستان یا هر مدرسه دیگری، اینها برنامه دارند؛ کلاس تشکیل می‏شود؛ حضور و غیاب می‏شود؛ امتحان هست؛ تمام وظایف مدیریتی انجام می‏گیرد اما آن چیزی که وجود ندارد این است که این دانش‏آموز انگیزه درس خواندن دارد یا معلم انگیزه درس دادن دارد یا خیر، یا اگر شما سازمانهای ما را در نظر بگیرید، اینها کمبود برنامه و سازمان و تشکیلات و میز و صندلی و کارت حضور و غیاب و کنترل و نظارت و ... ندارند؛ اینها کامل است. شما به هر سازمانی مراجعه بکنید می‏بینید اینها هست، اما آنچه که وجود ندارد انگیزه کار کردن است و این برمی‏گردد به بحث رهبری و ضعف رهبری. سازمان، مثل انسان دو بعد دارد.: بعد جسمی و بعد روحی. پرداختن به ابعاد جسمی سازمان، کارهای مدیریتی و پرداختن به روح سازمان و مسائل روحی سازمان، کار رهبری است.
با توجه به این دو تعریف ببینیم که چرا در اسلام رهبری اصل است و مدیریت زیر مجموعه و یا فرع و در نظام غرب، مدیریت اصل است و رهبری زیر مجموعه و فرع و اصلاً آیا فرق می‏کند؛ چون هر دو به این دو قسمت توجه کرده‏اند، یعنی در غرب هم رهبری داریم، یعنی به انسان باید توجه بشود. اما اینکه این اصل یا فرع باشد، آیا تفاوت ایجاد می‏کند. اینجاست که راه ما از راه غرب در مدیریت و رهبری جدا می‏شود. در غرب، مدیریت اصل است به این دلیل که پرداختن به جسم و ابعاد مادی سازمان برای توسعه مادی مورد توجه بوده است؛ به عبارت دیگر برای اینکه تولید سازمانها و واحدهای صنعتی بعد از انقلاب صنعتی افزایش پیدا کند یا در اصطلاحی که ما امروز آن را به کار می‏بریم بهره‏وری و کارآیی زیاد شود و یا در اصطلاح آن زمان rationalityیا خردگرایی بر سازمان حاکم باشد، دنبال این بودند که ما چکار کنیم که تولید افزایش پیدا کند. نظریه‏پردازانی که اولین نظریه‏ها را دادند پایه‏های مدیریت را به شکل امروز شکل دادند و بیشتر هم مهندسانی بودند که در کارخانه‏ها کار می‏کردند. تیلور مهندس بود، فایول مهندس بود؛ ماکس وبر جامعه شناس بود که او هم باز به ابعاد جسمی و مادی سازمان اشاره می‏کند. با این هدف که ما چگونه این جسم را یعنی سازمان را طراحی کنیم، بسازیم، شکل بدهیم روابطش را تنظیم کنیم که به تولید بیشتر برسیم که نام چنین سازمانی را بوروکراسی می‏نهند.
تمام نظریه‏های مدیریت بعد از انقلاب صنعتی، یعنی مدیریتی که به شکل مدون امروز آن را به عنوان دانش در اختیار داریم، برای پاسخگویی به این سؤال مطرح شد و بالاتر اینکه هدف از مدیریت چیست و چرا ضروری است یا دانش مدیریت برای چیست پاسخ داده شده برای افزایش بهره‏وری است؛ یعنی چه؟ یعنی ما یک سازمان را می‏دهیم به دست فردی که دانش مدیریت نمی‏داند. این فرد می‏تواند آن را اداره کند و آن یکی هم که مدیریت خوانده می‏تواند اداره کند. فرق آنها در این است که فردی که مجهز به دانش مدیریت است بهره‏وریش بیشتر است؛ تولیدش بیشتر است؛ از روشهای مدیریت می‏تواند استفاده کند. فرقش در این است. اصلاً پیدایش دانش مدیریت برای افزایش بهره‏وری و تولید است. لذا در غرب این دانش را به‏کار بردند و به هدف هم رسیدند؛ یعنی اینکه تولید اضافه شد؛ در کارآیی و بهره‏وری نقش داشت. لذا در هرجا بهره‏وری کم است به علّت ضعف مدیریت است.
در این فرایند افزایش بهره‏وری به جایی رسیدند که عاملی هم به نام انسان وجود دارد. ما باید به گونه‏ای از آن استفاده کنیم که بازده و بهره‏وری سازمان افزایش یابد. اینجاست که بحث رهبری مطرح شد. نکته مهم اینجاست که اصولاً در فرایند شکل‏گیری دانش مدیریت هدف چه بوده است. هدف افزایش بهره‏وری و تولید بوده است. در فرایند تحقیقات و تکامل دانش مدیریت و در میانه‏های راه به اینجا رسیدند که یک عامل دیگر هم به عنوان انسان وجود دارد که در تولید نقش دارد. چکار کنیم که حداکثر استفاده در تولید از وی به عمل آید. اینجاست که برای اولین بار مکتب روابط انسانی یا رفتاری به وجود آمد. مکتب رفتار براین پایه به‏وجود آمد که محققان مدیریت برای افزایش تولید، تحقیقات علمی را دنبال می‏کردند و یکدفعه به نقش انسان برخورد کردند. دیدند که این انسان هم نقش دارد. از آنجا به بعد رهبری به عنوان یک توانایی مدیریت مطرح شد؛ بدین معنا که چگونه از انسان در سازمان استفاده بشود تا بهره‏وری به حد کامل برسد. تولید در اوج افزایش باشد. اینجا بود که مکتبهای رفتاری ایجاد شد. انسانشناسی و نیازهای انسان مطرح شد. نیازهای عاطفی، اجتماعی و آن نظریاتی که شما آنها را می‏دانید با همان سلسله مراتب نیازهای مازلو، تئوری هرزبرگ و ...نتیجه این شد که تولید به اوج خود رسید و تمدن غرب به وجود آمد به علت بهره‏وری، کارآیی و استفاده از دانش مدیریت و استفاده از رهبری در مدیریت برای گسترش و به اوج رساندن تمدن مادی؛ یعنی آن چیزی که ما الآن می‏بینیم، به هدف رسیدن با دانش مدیریت. حال، اشکال در اینجا چیست؟ اشکالی که الآن در تمدن غرب وجود دارد این است که در واقع انسان نمی‏تواند از نتایج تلاشهای خود استفاده کند. تناسب نیازهای روحی و مادی انسان از میان رفته است. تعادل جسمی و روحی انسان برهم خورده است. یک مثال مدیریتی می‏زنم. در بحث مدیریت و سازمان، اصل تقسیم کار را شنیده‏اید. این اصل اول وبر است. اصل تقسیم کار؛ آقای آدام اسمیت در اقتصاد آمد و گفت علت ثروت ملل در تقسیم کار است و پنج دلیل هم در آنجا برشمرد. بعد هم این نظر وارد تئوریهای سازمان شد. بعد اصل تقسیم کار به عنوان اصلی اساسی در سازمان مورد بحث قرار گرفت. حالا این تقسیم کار اشکالش چیست؟ اشکالش این است که در واقع در روانشناسی صنعتی بحثی به عنوان الیناسیون یعنی از خود بیگانگی انسان مطرح می‏شود که انسان به علت تقسیم کار به این عارضه دچار می‏شود؛ یعنی انسان را بی‏هویت می‏کند. در یک کلمه تولید را افزایش می‏دهد اما انسان را بی‏هویت می‏کند. انسان را از خود بیگانه می‏کند و لذا امروز آمده‏اند برای اینکه مقداری از این عارضه را کاهش بدهند نظریاتی به عنوان غنی‏سازی شغل عرضه کرده‏اند. چرا این روشها را به کار می‏برند، باز هم نه به دلیل اینکه انسان از خود بیگانه شده است بلکه به خاطر اینکه از خود بیگانگی کمتر بر افزایش تولید اثر مثبت بگذارد. بنابراین باز هم به خاطر انسان نیست، بلکه برای تولید است که تاکنون هم موفق نشده‏اند. باز هم اشکالات در گستره و در سطح خودش وجود دارد. انسان سازمانی تبدیل می‏شود به انسانی که فردی به نام آقای آرگریس در تئوری رشد یافتگی و رشد نیافتگی مطرح می‏کند که انسان برای اینکه از رشد نیافتگی به رشد برسد، هفت عامل را باید طی کند و زمینه طی این هفت عامل در سازمانهای امروزی وجود ندارد و لذا سازمانهای کنونی ضد رشد انسان است؛ ضد رشد انسان، نه رشد تولید. نتیجه این از خود بیگانگی انسان و این آثاری که این گونه مدیریت در انسان داشته این بوده که انسانهایی به وجود آورده است که در اصطلاح خود غربیها یا در اصطلاح آقای تافلر دچار شوک شده‏اند؛ یعنی انسان از ماهیت خود خارج شده است. آثار این شوک چیست؟ مصرف افزایش یابنده انواع و اقسام قرصهای خواب‏آور و اعصاب، افزایش درمانگاه‏های روانی، پناه بردن به مواد از خود بی خود کننده. وقتی که انسان از خود بیگانه می‏شود به این حالت مبتلا می‏شود؛ یعنی در اوج تمدن و تولید مادی این انسان از بین رفته است؛ چرا؟ چون هدف، تولید بوده است و انسان وسیله. از رهبری در تولید استفاده شده است اما برای ایجاد انگیزشهایی که تولید را زیاد کند. به اینکه این اصول و این روشها انسان را از ماهیت خود خارج می‏کند کاری نداشتند.
ممکن است شما سؤال کنید که چرا. مگر این سازمانها و تمدن مادی را خود همین انسانها به وجود نمی‏آورند؟ نه. اینها را آن کسی که از افزایش تولید سود می‏برد به وجود می‏آورد؛ یعنی قدرت امپریالیسم و سرمایه دار جهانی که شاید آن چنانکه در کتاب هیچکس حق گفتن آن را ندارد آمده است که ممکن است گروه اندکی نیز بیشتر نباشند. در واقع اینها هستند که این نظام را بر جامعه غرب تحمیل کرده و در نهایت هم به تبع آن به کشورهایی که اینها را وارد می‏کنند. مدیریت اصل، رهبری فرع؛ تولید اصل، انسان وسیله . اینها چه مشکلاتی دارد. الوین تافلر محقق و نویسنده معروف آمریکایی می‏گوید:
«آمریکا به رغم دستاوردهای خارق‏العاده‏اش در تکنولوژی، علم و تولید، کشوری است که میلیونها جوان آن با پناه بردن به رخوت و لاقیدی ناشی از استعمال مواد مخدر از واقعیت می‏گریزند. کشوری است که در آن میلیونها پدر و مادر با وجود خرفتی و منگی ناشی از دیدن فیلمهای ویدئو و یا پناه بردن به الکل سعی می‏کنند خود را فراموش کنند. کشوری است که در آن فرار از خانواده و مسئولیت شغلی صورت همگانی پیدا کرده و کشوری است که در آن توده‏های مردم، تشویش و نگرانی فزاینده و همه گیر خود را با داروهایی چون میلتون، لیبریوم، و اکوانیل و ده‏ها داروی مسکن اعصاب و آرامبخش دیگر فرو می‏نشانند. چنین جامعه‏ای چه بداند و چه نداند، دچار ناتوانی و ضعف جسمی و روانی است.
دانیل موینی‏هان، مشاور عالی مسائل شهری کاخ سفید می‏گوید امروز ایالات متحده آمریکا خصلتها و خصوصیات فردی را داراست که دچار حمله عصبی شده است.» این است نتیجه مدیریت اصل، رهبری فرع، تولید اصل، انسان وسیله. در جایی که رهبری اصل است و مدیریت فرع، اصل رشد و تکامل انسان است؛ انسان اصل است. وقتی رشد و تکامل انسان اصل شد، دیگر شما نمی‏توانید از هر نوع سازماندهی و مدیریت یا هر نوع تکنولوژی استفاده کنید؛ حتی اگر تولید را افزایش بدهد. لذا سازماندهی در نظام اسلامی متفاوت خواهد شد. سازماندهی به گونه‏ای انجام می‏گیرد که انسان به قول آقای آرگریس موانع رشدش در آن سازمان نباشد. اصلاً چگونگی توزیع اختیارات و سازمانی که در نظام اسلامی به وجود می‏آید بر اساس رشد انسان است و لذا انسان زمانی که در سازمان قرار می‏گیرد دیگر احتیاجی به تئوریهای انگیزش مازلوُ و هرزبرگ و اینها ندارد. چرا تحقیقات دانشجویان ما که الآن در سطح کارشناسی ارشد انجام داده و تئوریهای مازلو و هرزبرگ را آورده و در سازمانهای ما تست کرده‏اند، جواب داده است؛ چرا؟ برای اینکه سازمان و روابط سازمانهایمان به شکلی است که مدیریت اصل است و رهبری فرع. این باید دگرگون شود و این دلیل است که اسلام به حکومت نیاز دارد تا این دگرگونی ایجاد شود. مدیریت در رهبری و در نظام اسلامی برای تکامل روح انسان ابزار مادی ایجاد می‏کند؛ یعنی جسم. پرداختن به جسم هدف نیست، وسیله است و این طراحی سازمان در نظام اسلامی با طراحی جسم و سازمان در نظام غربی فرق می‏کند. وقتی ما آن طراحی، ساختار و آن شکل را می‏گیریم و قصد داریم در جامعه خودمان پیاده کنیم دیگر نباید انتظار داشته باشیم کارمند ما رفتارش در جهت رشد باشد؛ نمی‏شود و امکان ندارد یا اگر تکنولوژی را از غرب گرفتیم و آوردیم، این تکنولوژی انسانی را در ارتباطی قرار می‏دهد با یک رفتارهای خاص که آن هم افزایش تولید مادی را در نظر دارد و انسان را از رشد باز می‏دارد. لذا امروز بحث در دنیا این است که این تکنولوژی باید مدیریت شود؛ چون رها شده است.رالف کپ که خود یک دانشمند و نویسنده است می‏گوید:
«هیچ کس، حتی برجسته‏ترین دانشمندان حاضر، واقعا نمی‏دانندکه علم و تکنولوژی ما را به کجا می‏برد. ما سوار قطاری شده‏ایم که هر لحظه سرعتش اضافه‏تر می‏شود، از راهی پایین می‏رود که تعداد نامعینی سوزن خط آهن دارد که به مکانهای نامشخص و نامعینی می‏روند. هیچ دانشمندی در کابین لکوموتیوران نیست و شاید شیاطین نقش سوزن‏بان را بر عهده دارند. اکثر افراد جامعه در واگن آخری هستند و به عقب سرشان نگاه می‏کنند. واقعیت هولناک آن است که هرچه به مسأله تکنولوژی می‏نگریم، واقعیت امر این است که علم و تکنولوژی هرگز به معنای مطلق آزاد نیستند. اختراعات و سرعت کاربردشان هر دو تحت تأثیر ارزشها و نهادهای جامعه‏ای است که آنها را ایجاد می‏کند. در کشورهای غربی معیار جلوگیری از پخش برخی نوآوریهای فنّی، و به‏کارگیری برخی دیگر سودآوری اقتصادی است
اشکالی که آقای تافلر دارد این است که ساکت می‏شود و نمی‏گوید که چه کسی تکنولوژی را مدیریت می‏کند. این را نمی‏گوید. می‏گوید می‏رود. چه کسی می‏برد؟ به کجا می‏رود؟ ساکت است. اما در اسلام و نظام اسلامی که رهبری اصل است سازمانها و کیفیت تکنولوژی که باید به وجود آید باید به شکلی باشد که بستر مادی رشد انسان را در حرکتش به طرف خداوند فراهم بکند و این کیفیتش فرق می‏کند. این فکر بسیار خطرناک است که ما بگوییم تکنولوژی و سازمان جهت ارزشی ندارد. در کتابهای مدیریت امروز و در کتابهای تکنولوژی، شواهد زیادی دال بر این امر وجود دارد. تکنولوژی دقیقا برخاسته از ارزشهای حاکم بر آن جامعه است و سازمان هم همینطور.۱
برای رهایی باید دو کار انجام پذیرد ۱ ـ ما که در میان این دو مهلکه گرفتار شده‏ایم شدیدا نیازمند جنبشی برای به‏وجود آوردن تکنولوژی مسئول و متعهد هستیم. ما به گروه وسیعی نیازمندیم که تحقیقات علمی و پیشرفت تکنولوژیک را فقط بر اساس گزینش، پیشرفت دهد. این گروه باید اهداف تکنولوژیکی و مثبت را متناسب با رشد انسان برای آینده تدوین کند. ۲ ـ سازمان بر مبنای رهبری اصل و مدیریت فرع باید به وجود بیاوریم. این ساختارش فرق می‏کند؛ حال چگونه است نسخه آماده‏ای وجود ندارد. به عبارت دیگر در نظامهای سازمانی و طراحیهای آن و شکل‏دهی نظام تکنولوژیمان باید رشد و توسعه انسان را اصل قرار بدهیم. تولید امکانات فراهم کردن بستر مادی وسیله است؛ یعنی درست عکس جهت غرب حرکت بکنیم.
دعوای ما با غرب همین است؛ یعنی ما می‏گوییم انسانها باید نجات پیدا بکنند، آنجا ( سرمایه‏داری ) می‏گوید نه بگذارید من اینها را به استثمار بکشم. تولید افزایش پیدا کند و در نتیجه سود من زیاد شود. تنها آنجا هم نیست، کشورهای دیگر را هم با حکومتهایی که تعیین می‏کنند که شما در کتابها مطالعه کرده‏اید اینها چه اختاپوسی هستند که حتی حکومتها را در کشورهای مختلف در اروپا در روسیه در جاهای دیگر تعیین می‏کنند. اینها می‏گویند: بگذارید ما از انسانها به عنوان برده استفاده بکنیم؛ منتهی برده‏های مدرن و پیشرفته. اسلام می‏گوید اینها باید رها و آزاد شوند. باید به حق استفاده از اختیار خود برسند. قدرت سرمایه‏داری تمام نیروی خویش را به کار می‏برد تا این ندا و این مسأله تحقق پیدا نکند؛ لذا کار بسیار مشکلی در پیش داریم.
پاورقیها:
۱- به مقاله نویسنده با عنوان «آیا تئوریهای رهبری، سازمان، و انگیزش غربی جهان شمولند؟» در مجله اقتصاد و مدیریت شماره ۱۳ مراجعه شود.



 



ارسال محتوا به دوستان نظرات خود را در رازنامه ثبت کنید                به اشتراک گذاری محتوا در فیسبوک به اشتراک گذاری محتوا در گوگل پلاس به اشتراک گذاری محتوا در لینکدین به اشتراک گذاری محتوا در توی تر

مشخصات ثبت اطلاعات

مدیریت رازنامه

مدیریت رازنامه

تاریخ ثبت:
1389/08/11
بروزرسانی:
1389/08/12
آخرین مشاهده:
1403/01/04

نظرات و پیشنهادات


دریافت آخرین اطلاعات رازنامه
با ثبت پست الکترونیکی خود و یا دوستان خود همیشه از آخرین اطلاعات سایت آگاه شوید.

دریافت آخرین اطلاعات رازنامه

پرسش ها و پاسخ ها

    با عرض سلام و خسته نباشید در صورتی شرکتی به عنوان اسپانسر با ما مشغول فعالیت باشد از نظر اداره مالیاتی پول های واریزی از طرف اسپانسر به چه صورت شناسایی میشود ؟ آیا معاف از مالیات است؟

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    باسلام من کاردان دامپزشکم باشراکت مرغداری خریدیم مرغدار نمونه کشور شدم سرم کلاه گذاشتن مرغداری رو فروختن .میخوام کار شروع کنم نمیدونم چیکار باید بکنم.از مردم فراری شدم میترسم با هر کس کار کنم سرم کلاه

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    سلام،وقت بخیر زمانی که لیست تعدیل حقوق تهیه می گردد و حقوق و عیدی از مالیات معاف می گردند در سیستم حسابداری چطور باید مالیات حقوق را کسر کرد متشکرم

    احمد نورمحمدی
    احمد نورمحمدی  ( راهبری سیستم های حسابداری - مالیاتی مشاور مالی مالیاتی شرکت های دانش بنیان )

    سلام وقت بخیر من دوتا حساب دارم به نام پیش دریافت عوارض و ارزش فزوده و پیش پرداخت عوارض و ارزش افزود موقع پرداخت ارزش افزوده و عوارض چطوری سند بزنم و این که چرا تفاوت ارزش افزوده خرید من و ارزش ا

    مانوئیل یوحنائی
    مانوئیل یوحنائی ( حسابداری مالی و مالیاتی -حسابداری صنعتی - حسابرسی - حسابرسی داخلی  )

    سلام ، وقت بخیر نحوه سند زدن پرداختی بیمه تامین اجتماعی به چه صورته ؟ بدون این که تو لیست حقوق و دستمزد بیام ه صورت جداگانه چطوری ثبت بزنم؟

    احمد نورمحمدی
    احمد نورمحمدی  ( راهبری سیستم های حسابداری - مالیاتی مشاور مالی مالیاتی شرکت های دانش بنیان )

    سلام به مشاور محترم من تازه دیپلم در رشته حسابداری گرفته ام نمی دانم به تحصیل در دانشگاه ادامه دهم یا خیر ؟ با توجه به اینکه بیکاری در مقطع دانش آموختگان عال زیاد است چه کنم ؟ لطفا" رهنمایی بفرمائید

    عیسی ذوقی
    عیسی ذوقی ( مشاور بازرگانی، مالی ومالیاتی  )

    سلام و وقت بخیر برای استارت آپ ها و کسب و کارهای الکترونیک آیا معافیت مالیاتی وجود دارد؟ در صورت تایید، نحوه استفاده از معافیت چگونه است؟

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    با سلام خدمت جنابعالی چنانچه پروانه بهره برداری کارگاه یا کارخانه ای که در شهرک صنعتی به نام فرد باشد ولی همین شخص مدیرعامل شرکتی باشد که در همان کارگاه مشغول تولید است و برای آن شرکت دفاتر قانونی تهی

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    سلام و وقت بخیر برای استارت آپ ها و کسب و کارهای الکترونیک آیا معافیت مالیاتی وجود دارد؟ در صورت تایید، نحوه استفاده از معافیت چگونه است؟

    علیرضا سربی Alirezasorbi
    علیرضا سربی Alirezasorbi  ( حسابداری ، حسابرسی ، قوانین پایانه ها و سامانه مودیان ، کار ، تامین اجتماعی ، مالیات ها ، تجارت و حسابداری بهای تمام شده )

    با سلام خدمت استاد محترم برای آموزش کارکنان در دوره آموزشی اکسل در حسابداری میخواستم ببینم چطوری باید با شما هماهنگی کنیم. با تشکر

    مهدی مقدسی
    مهدی مقدسی ( مشاوره مالی ،حسابداری و حسابرسی مالی و مالیاتی ،قانون مالیات های مستقیم. اکسل .قوانین بازار سرمایه، )